همانند بسیاری از کارآفرینان شناخته شده، میلیونرهای جوان سال 2015 هم در زندگی دچار اشتباهاتی شده اند. به این معنا که آنها هم یک شبه پولدار نشدند. این میلیونرها از شکست های خود می گویند، و درس هایی که از این اشتباهات گرفته اند.


علاقه مهم ترین چیز است

Max Mullen  می دانست که می خواهد کاری را راه بیندازد، حتی اگر علاقه ای هم به آن کار نداشت. در سال 2010 یک شبکه اجتماعی را راه اندازی کرد که در طول یک سال  پروژه با شکست مواجه شد.

" راستش هیچ علاقه ای به این کار نداشتم، وقتی شما به کاری علاقه دارید، یک حس اضطرار و سرسختی در شما به وجود می آید، بدون آن، با اولین مانعی که برخورد کنید، دست از کار می کشید. این تجربه به من فهماند که اگر علاقه ای به کاری نداشته باشم، پس بهتر است که به سراغ آن نروم، من به Instacart علاقه داشتم و موفق شدم "

کار های موفق از خاکستر شکست ها به وجود می آیند

Taso Du Val در مورد خود این چنین می گوید : " در حدود یک سال و نیم بود که برای راه اندازی یک startup تلاش می کردم، اما به خوبی پیش نمی رفت، و هیچ کسی به من و ایده من اعتقادی نداشت. هیچ کس به من پولی نمی داد. اما به هرحال تلاش کردم و پشتکار داشتم. زمانی که با یک همکار در یک شرکت رسانه اجتماعی کار می کردم، ایده Toptal به ذهنم رسید. دوران بسیار سختی بود، پدرم داشت می مرد، پولی نداشتم و کسی هم روی من سرمایه گذاری نمی کرد. اما با این مشکلات کنار آمدم و موفق شدم. گذراندن آن دوران سخت از من یک شخصیت قوی ساخت "

چگونه مدیریت کردن یک کار چیزی است که باید شما بیاموزید

اشخاص کمی هستند که به طور ذاتی یک رهبر هستند، بیشتر کارآفرینان در طول یک کار می آموزند که چگونه بهترین بازده را از کارکنان بگیرند. Emily Weiss، یک جوان 30 ساله که به قدر کافی در شروع کار با تجربه نبود می گوید : " مدیریت آن چیزی نبود که من در مورد آن فکر می کردم، همیشه فکر می کردم که مدیریت به این معنا است که افراد را بر سر کار قرار دهیم، اما در طول کار به این نتیجه رسیدم که این بهتر است که شما بدانید چگونه افراد را از جایی که هستند بیرون بکشید. این بهتر است که شما آنها را در جایی قرار دهید که سودمند تر هستند. این را فهمیدم که شرکت های در حال رشد باید از کارمندان در حال رشد استفاده کنند. همچنین یاد گرفتم که به جای اینکه کارمندی را برای یک دوره طولانی مدت مثلا سه ساله در نظر بگیرم، عملکرد او را در هر 18 ماه بررسی کنم. از آن زمان بود که ما به یک شرکت متفاوت تبدیل شدیم و اینکه هر دوره کاری ای نیاز به یک کارمند مخصوص به خود دارد.

شما با هجوم بردن به بازار به ندرت به موفقیت دست خواهید یافت

Austin McChord یاد گرفته است که همه چیز را به سختی به دست آورد : " ما موفق شدیم ولی در طول یک رشته شکست. موانع بسیاری بر سر راه بود، به خصوص زمانی که هنوز Datto را وسعت نداده بودیم، ما هرگونه اشتباهی را انجام دادیم. مثلا یک شرکت رقیب ما یک محصول جدید را ارائه داد، ما هم بلافاصله آن محصول را به بازار ارائه کردیم، بی آنکه به این فکر کنیم که آیا می توانیم رقابت کنیم یا نه. ما شکست بزرگی خوردیم. اما این یک تجربه آموزنده بود که شما نباید هرکاری را انجام بدهید. ضرر وارده به مشتریانی که آن محصول را خریده بودند بسیار بزرگ بود، به گونه ای که ما از رقابت بازار عقب ماندیم.

من و تیمم تلاش کردیم تا شکست ناشی از آن محصول تولیدی را جبران کنیم. یک محصول کاملا قابل اطمینان را ارائه کردیم. در حال حاضر خط تولیدی محصول Siri، 80 درصد از فروش ما را شامل می شود. این خیلی مهم است که برای ارائه هر محصول آزمایش های بسیاری را انجام دهیم. اینکه شما محصولی را ارائه بدهید که مردم بر آن تکیه کنند و سابقه خوبی داشته باشید کلید موفقیت شماست. با تولید یک محصول بی کیفیت شما صدمه زیادی به نام تجاری و سابقه خود خواهید زد. شما باید سخت کار کنید و به تعهدات خود عمل کنید."


منبع : http://www.entrepreneur.com/slideshow/