پس از تعیین هدفهای تبلیغات ، اقدام بعدی شرکت ، تنظیم وتخصیص بودجهء تبلیغات برای هر محصول است. نقش تبلیغات، ایجاد تقاضا برای یک محصول است .شرکت می خواهد پول مورد نیاز را برای نیل به هدف فروش ، هزینه کند.

پنج روش رایج برای تنظیم بودجهء ترویج و از جمله تبلیغات وجود دارد. در اینجا برخی از عوامل خاص که در تنظیم این بودجه باید به آنها توجه کرد، توصیف می شوند.

*سهم بازار.نامهای تجاری برخوردار ازسهم بالای بازار معمولا به منابع مالی بیشتری در مقایسه با نامهای تجاری دارای سهم بازار پایین نیاز دارند. بنا کردن بازار یا گرفتن سهم از رقیبان ، نسبت به اقدام سادهء حفظ سهم موجود ، بودجهء بیشتر می طلبد
* رقابت و شلوغی.در بازاری که رقبای فراوان با بودجه های تبلیغاتی بالا فعالیت دارند ، تبلیغ یک نام تجاری باید به گونه ای انجام شود که صدایش فراتر از ازدحام وشلوغی بازار باشد.
*فراوانی و دفعات تبلیغ. هنگامی که برای عرضهء پیام نام تجاری به مصرف کنندگان احتیاج به تکرارهای فراوان پیام است، بودجهء تبلیغات باید بیشتر باشد.
*تفاوت گذاری و تمایز محصول.چنانچه نام تجاری ، تشابه و همانندی نزدیکی با دیگر نامهای تجاری موجود در طبقهء محصول (چای ، پودر های لباس شویی ، آدامس ،نوشابه و امثال آن) دارد ، لازم است برای متمایز کردن آن بودجهء تبلیغات سنگین تری اختصاص یابد. هرگاه محصول تفاوت شاخصی با رقیبانش داشته باشد،می توان برای گوشزد کردن تفاوتها به مصرف کنندگان ، از تبلیغات استفاده کرد.
تنظیم بودجهء تبلیغات کار آسانی نیست. شرکت چگونه می تواند از درستی میزان مصرف بودجه در این زمینه آگاهی یابد؟ برخی انتقادات به شرکتهای بزرگ عرضه کنندهء کالاهای مصرفی
  بسته بندی شده وارد است که تمایل به صرف بیش از حد پول در زمینه تبلیغات دارند ،حال آنکه شرکتهای صنعتی معمولا کمتر از حد لازم ،پول صرف این امر می کنند. منتقدان همچنین ، از یک سو ،ادعا می کنند که شرکتهای بزرگ تولید اقلام مصرفی ، مبالغ هنگفتی را صرف تبلیغات تصویر کالا می کنند ، بدون آنکه واقعا از تاثیرات آن آگاه باشند ، و به این ترتیب ، به عنوان شکلی از «بیمه» یا «اقدام احتیاطی» در مقابل عدم صرف بودجهء کافی ، پول بیش از حد هزینه می کنند. از آن گذشته ،مبالغی که شرکتها برای هزینه کردن در عرصهء تبلیغات در نظر می گیرند. مبتنی بر حساب سر انگشتی و روشهای سنتی ، نظیر میزان استطاعت مالی یا نسبت متعارف تبلیغات به فروش در صنعت مورد نظر است که اعتبار و سندیت محدودی دارد. از سوی دیگر ، تبلیغ کنندگان صنعتی تمایل به تاکید و تکیهء بیش از حد بر نیروهای فروش خود در زمینهء جذب سفارش دارند وبه این ترتیب ، قدرت تصویر شرکت و تصویر محصول در پیش فروش به مشتریان صنعتی رت دست کم می گیرند. بنابراین ، آنها برای ایجاد آگاهی و شناخت در مشتری ، بودجهء کافی صرف تبلیغات نمی کنند.

منبع:

برگرفته  از مقالات تحقیقات بازاریابی  علی خویه