درخواست کمک
در نقطه ای از کسب وکار می رسد که نمی توانید پیشرفت کنید در ان زمان شما باید چندین نفر را استخدام کنید. بعد از چند ماه من یک وکیل، مربی شخصی ،ویرایشگر ، آشپز پاره وقت و ... را استخدام کرد .هزینه ای که من صرف استخدام این افراد کردم باعث شد خسارت میلیون دلاری که می توانست به کسب وکار من وارد شود جلوگیری شود.ولی اکثر مردم چنین کاری را انجام نمی دهند ولی نمی دانند این کار باعث منفعت کسب وکارشان می گردد.
غلبه بر ترس
من درس زبان انگلیسی را سه بار در دبیرستان قبول نشدم. یکی از استادان دانشگاه به من گفت من نباید بنویسیم برای همین در امتحاناتش من شکست می خورم.ولی من سال ها معتقد بودم
هیچ وقت نمی توانم از نوشتن نتیجه ای کسب کنم حتی اگر من ایده های زیادی هم داشته باشم.یک بار من شروع به نوشتن کتاب و مقاله کردم و اعتماد به نفسم تغییر کرد چون امروزه میلیون ها نفر کتابم را می خوانند و این گونه بر ترسم غلبه کردم.ضرب المثل باستانی که میگوید:هدیه شما اتاق را برای شما خواهد ساخت.
تغییر
دیدگاهتان
همیشه بهانه یکی از بزرگترین موانع من بود. من سعی می کنم خودم زندگیم را دیکته کنم به جای این که کسی کنترل زندگی من را بر عهده بگیرد.سعی کردم دست از بهانه جویی ها و محدودیت ها بردارم و خودم را تبدیل به یک فروشگاه نگرش کردم که درآن جا من می تونم افکارم رو نو کنم و نگرشم را تغییر دهم.
اعتماد به دیگران
وقتی که من احساساتی می شوم من شرایط رو بررسی می کنم و سعی می کنم حقیقت هر چند تلخ باشد را برای اطرافیانم بازگو کنم.در فرآیند خودسازی من خودم را آسی پذیر می دونم و سعی می کنم خودم را از فشارها و استرس های نادرست رها کنم و خودم را متعلق به دیگران بدونم و حداکثر تلاش ها ی خودم را برای پیشرفت زندگیم انجام دهم.
در نظر گرفتن خطرات
شما باید خطرات در مسیر رسیدن به هدفتان را در نظر بگیرید. شما به هر چیزی باور داشته باشید همان برای شما اتفاق خواهد افتاد.پس بهتر است افکارتان رو مثبت کنید.
در نظر گرفتن زمان
من یک تجربه در مورد دیر رسیدن دارم و آن این است که من به
یک پروازم دیر رسیدم . آن روز من در
فرودگاه نشسته بودم و تماشا می کردم و فق 2 دقیقه دیر شده بود و همین تجربه بزرگ
برای من باعث شد به خودم قول بدهم که همیشه زمان را فراموش نکنم و مدنظر قرار دهم.
منبع:
http://www.entrepreneur.com/article/269710
برداشت آزاد خودم از این موضوع.
