جنیفر آدامز زن فقیری بود که از کودکی در فقر و تنگدستی بزرگ شد. او ناچار بود در ساخت وسایل منزل کوچکشان به مادرش کمک کند. وی می‌گوید: «مادرم مقداری تخته دو در چهار (اینچ)، فوم و پارچه ارزان‌قیمت تهیه می‌کرد و با استفاده از منگنه، میخ و چکش، مبل می‌ساخت».


آن‌ها توانستند با استفاده از تخته‌های چوبی و بلوک‌های سیمانی، یک میز قهره‌خوری و یک قفسه بسازند.


ولی این وضع، نه تنها جنیفر جوان را ناامید و دلسرد نکرد، که ساختن وسایل خانه تبدیل به یکی از علائق او شد. در دوران دبیرستان، او و خواهرش یک سرویس خدمات خانگی راه‌اندازی کردند. جنیفر به عنوان مسئول پذیرش، مشغول به کار شد تا بتواند خرج تحصیل در آموزشگاه طراحی را درآورد. هنگامی که آدامز اولین پروژه طراحی خود را آغاز کرد، ۲۳ سال داشت و قرار شد در ازای دریافت ۳۰۰ دلار، یک منزل را به طور کامل طراحی کند. پس از پیشرفت و شناخته شدن، به جایی رسید برای انجام هر پروژه، یک میلیون دلار درخواست می‌کرد. در آن زمان او ۳۱ ساله بود.


امروز، آدامز صاحب یک شرکت مطرح طراحی داخلی با ۱۲میلیون دلار گردش مالی است. وی در برنامه My First Place در شبکه تلویزیونی “اچ‌جی‌” شرکت کرده است و به‌عنوان یک از کارشناسان طراحی داخلی در برنامه‌های The Better Show حضور پیدا می‌کند. امپراتوری وی Jennifer Adams Home نام دارد که به کار فروش آنلاین تخت‌خواب و دیگر لوازم لوکس منزل می‌پردازد.


در ادامه، متن گفتگوی جنیفر آدامز را می‌خوانید که در آن توضیح می‌دهد چگونه توانسته از زنی خانه‌دار به یکی از ستارگان عرصه طراحی تبدیل شود.


آیا در دوران کودکی، با آنکه سن کمی داشتید، از فقر مالی خانواده‌تان آگاه بودید؟


هر روز، هر جا و از هر لحاظ. من مانند دیگر بچه‌های مدرسه لباس‌های جدید نداشتم و ناچار بودم که برای دریافت ناهار مجانی، در صف جداگانه‌ای بایستم. ما در محله‌ای فقیرنشین رشد کردیم و نسبت به هر خانواده دیگری فقیرتر به نظر می‌رسیدیم. من فکر می‌کنم که همین موضوع به من انگیزه داد و باعث شد با کودکانی که به دلیل شرایط‌شان، حق انتخابی نداشتند احساس همدردی کنم. من به محض اینکه توانستم مشغول به کار شدم (در ۱۲ سالگی به جمع‌کردن محصول توت‌فرنگی می‌پرداختم) و بسیار هیجان‌زده بودم، چرا که سرانجام می‌توانستم اوضاع مالی‌ام را تا حدی در اختیار داشته باشم.


آیا اولین لحظه‌ای که احساس کردید به طراحی منزل علاقه‌مند هستید را به یاد دارید؟


اتاق‌خوابی که من و خواهرم به طور مشترک از آن استفاده می‌کردیم، قالیچه‌ای به رنگ زرد و سبز داشت. من در مورد کرایه‌کردن یک دستگاه شستشوی فرش با مادرم صحبت کردم. یک بسته رنگ آبی پررنگ گرفتم و قالیچه‌ام را رنگ کردم. اکنون که به آن زمان نگاه می‌کنم، می‌بینم که واقعاً زشت شده بود؛ ولی از آن به بعد خیلی بیشتر از اتاقم لذت می‌بردم. دوست داشتم وارد اتاق شوم و یک‌جور حس رضایت در خودم احساس می‌کردم. من مدام چیدمان اتاق را تغییر می‌دادم و دیوارها را رنگ و پرده‌ها را تزئین می‌کردم. مادرم تمام تلاشش را می‌کرد تا بدون صرف هزینه‌ای، منزلمان را زیبا کند.


شما اکنون لوازم تخت‌خواب تولید می‌کنید؛ ولی پیش از این، کار مرتب‌کردن تخت‌خواب مردم را انجام می‌دادید. تمیز کردن منزل دیگران چه حسی به شما می‌داد؟


از آنجا که آن زمان من یک بچه بودم، تمیز کردن اتاق‌های بچه‌های دیگر کمی برایم عجیب بود.


چه شد که تصمیم گرفتید وارد کار تولید لوازم خانگی شوید؟


یکی از دست‌اندرکاران The Better Show به من گفت که تا زمانی که محصولی نداشته باشم، کار در تلویزیون توجیه مالی چندانی نخواهد داشت. بنابراین درباره چیزهایی که برایم جذاب بود، فکر کردم. یکی از چیزهایی که به آن علاقه داشتم کار ساخت سرویس تخت‌خواب بود. به همین دلیل مشغول همکاری با متخصصان این کار شدم و از دید خودم، در جستجوی مناسب‌ترین راهکار برای دستیابی به خوابی راحت برآمدم. مجموعه لوازم منزل تولیدی ما جزو کالاهای لوکس هستند، ولی از آنجایی که Costco (یکی از بزرگترین شرکت‌های خرده‌فروشی دنیا) در حجم بالایی از ما خرید می‌کند، می‌توانیم آن‌ها را به قیمت مناسب‌تری عرضه کنیم. این موضوع برای من مهم است، چرا که ما نمی‌خواهیم بین مشتریان تمایز قائل شویم. من نمی‌خواهم کسی فکر کند شایسته برخورداری از کالای باکیفیت نیست.


از اینکه می‌توانستید خانه‌ای فراهم کنید و دکوراسیون آن را، همان‌طوری که می‌خواستید، شکل دهید چه احساسی داشتید؟


این تجربه لذت‌بخشی بود. تبدیل کردن خانه به محلی که دوستش داشته باشم باعث شد که اهمیت منزل را بیشتر از پیش متوجه شوم. من می‌توانستم کار نورپردازی، چیدمان و … را همان‌طوری که می‌خواستم به انجام برسانم.


آیا هنوز هم مثل زمانی که آن قالیچه را به رنگ آبی درآوردید، احساس رضایت و کمال به شما دست می‌دهد؟


بله. هنگامی که همه‌چیز به درستی سر جایش قرار می‌گیرد یا اینکه به چیزی، به همان شکلی که می‌خواهم، دست پیدا می‌کنم احساس خوبی به من دست می‌دهد.


آخرین باری که به منزل زمان کودکی‌تان بازگشتید کی بود؟


حدود ۶ ماه پیش. پدرم تعدادی از لوازمی که به او داده بودم در خانه قرار داده و کف آن زیبا‌تر از قبل فرش شده؛ ولی فضای کلی منزل دست‌نخورده باقی مانده است.


آیا بزرگ شدن در فقر، شخصیت امروز شما را شکل داده است؟


کاملاً. به همان اندازه که آرزو داشتم دوران کودکی متفاوتی می‌داشتم،‌ به همان میزان و به طور صد در صد بابت آنچه تجربه کردم، سپاسگزار هستم. این دوران به من یاد داد که چیزهای بیشتری از زندگی بخواهم و بتوانم کنترل زندگی‌ام را به دست بگیرم. گذشته‌ام یکی از موارد الهام‌بخش در کسب و کار فعلی من است. من به این واقعیت پی‌ برده‌ام که حتی با سرمایه کم، می‌توان به احتمالات بیشماری دست یافت.


منبع : http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=4936