1. اصلا چرا آنقدر بزرگ شویم؟
طراحی نقشه اهداف بلند مدت برای کسب و کار شما پیش از تصمیم گیری برای رشد در مراحل بالاتر ضروری و حیاتی است. اگر هدفتان فروش بسیار زیاد در مدت کوتاه (چند سال) است، خوب است. اگر از میل به رقابت سرشار هستید، بسیار عالی است، اما اگر تنها خواسته شما این است که بتوانید محصولات خود را بفروشید، کوچک بمانید.

2. آیا می توانید گوشه و کنار را خوب ببینید؟

ساختن یک امپراتوری تنها حول محور هدف گذاری و اجرای دقیق اهداف نمی چرخد. سوپراستارهایی نظیر بیل گیتس و سام والتون، متحول کنندگان واقعی هستند. میلیاردر های خودساخته، صنایع را در اختیار نمی گیرند، بلکه آنها را تغییر شکل می دهند و به یکباره صنایع جدیدی را خلق می کنند. این به چیزی بیش از هوش، شهامت و شانس احتیاج دارد. این موضوع نیازمند یک دیدگاه متعالی است.


3. آیا می توانید ابهام را تحمل و مدیریت کنید؟
کارآفرینان موفق می توانند راه خویش را در میان جنگلی انبوه از داده های ناسازگار بیابند. به این مثال توجه کنید: مدیر قسمت عملیاتی شرکت می خواهد کسب و کار را به بازار آسیا گسترش دهد، ولی مدیر قسمت بازاریابی عقیده دارد هنوز برای این حرکت زود است. در صورتی که این گونه ابهامات شما را کلافه نمی کند، بدان معنا است که شما آنچه را که برای بزرگ شدن لازم است در خود دارید.


4. آیا برای شما استقلال کاری مهم است؟

اکثر کارآفرینان برای استقلال ارزش قائل می شوند و به همین دلیل است که کسب و کار خودشان را آغاز می کنند. در ابتدا شما می توانید تصمیماتی را بدون اینکه ضرری در میان باشد اتخاذ کنید و این بسیار خوب است که می توانید خود به تنهایی تصمیم گیرنده باشید، اما هنگامی که کسب و کار شروع به رشد کردن می کند و فهرست کارهایی که باید انجام دهید از دست شما خارج می شود، دیگر این گونه نیست. بدتر آن است که شما به احتمال زیاد سرمایه گذاران و اعضای هیات مدیره ای خواهید داشت که باید به آنها پاسخگو باشید و آنها را آرام کنید.


5. آیا جرات این را دارید که دست به ریسک های بزرگ بزنید؟

برای بسیاری از ما خیلی دشوار است که شهامت به خرج دهیم و اتاق های خود را ترک کنیم و یک شرکت کوچک را راه اندازی کنیم، چه برسد به اینکه یک امپراتوری بسازیم. در حالی که همراه با وسعت یافتن کسب و کار ریسک ها روی هم انباشته می شوند، میلیاردرها شهامت همراه با اعتماد به نفسی دارند که از نفوذ شک و ترس به آنها جلوگیری می کند. (آنها حتی گاهی به اقدامات نامعقولی دست می زنند که ثابت کنند ریسک هایی که می کنند، در پایان سودآور خواهد بود.) چالش دیگر این است که جمع کردن یک میلیارد به معنای پشت پا زدن به پیشنهادهای وسوسه انگیز میلیون دلاری از رقبای بزرگ تر است. لازمه مقابله با این وسوسه ها، یک شکیبایی واقعی است.


6. آیا خلاقیت به شما الهام می شود؟

بسیاری از کارآفرینان کار شرکت خود را با خلاقیت محض یا حتی با خیالبافی در مورد یک برند جدید برای دنیا آغاز می کنند، اما این رویاپردازی هنگامی که زمان راه اندازی سیستم ها و فرآیندهای مورد نیاز برای به دست آوردن رشد فرا می رسد، می تواند به حقیقت بپیوندد.


7. آیا آمادگی آن را دارید که برای رشد شرکت تصمیمات سخت و دشوار اتخاذ کنید؟

البته، خواهر شما و هم اتاقی تان به شما برای اینکه کسب و کارتان را آغاز کنید کمک کرده اند، ولی ممکن است متناسب با رشدی که کسب و کار دارد و از آنها انتظار می رود، رشد نکنند. اگر جا به جا کردن یا حتی اخراج کردن آنها برایتان دشوار است، از میلیاردرشدن صرف نظر کنید.


8. آیا صحبت کردن در حضور مردم را دوست دارید؟

هر شرکت نسبتا برجسته ای به یک چهره عمومی نیاز دارد. کارآفرینانی که در فعالیت های عمومی نظیر جلسات هفتگی، جلسه های شکایت سهامداران و حتی مصاحبه های تلویزیونی کامیاب هستند، نسبت به آنهایی که ترجیح می دهند خارج از مرکز توجه باشند، از شانس بیشتری برخوردارند. اگر در سخنرانی عمومی قوی نیستید، ولی همچنان می خواهید رشد کنید، باید به فکر یک جایگزین مورد اعتماد باشید که بتواند به جای شما در جمع صحبت کند و داستان های شما را در معرض اطلاع همگان قرار دهد.


9. آیا می توانید آرای دیگران را به اجماع برسانید؟

در بیشتر مواقع هر چه کسب و کار شما بزرگ تر می شود، نیازمند ورودی های بیشتری از افرادی که پیرامون شما هستند، می باشید. این بدان معنا است که شما باید توانایی و تمایل هدایت آرای دیگران به سوی اجماع را داشته باشید. کارآفرینان با ذهنیت یا حرف من یا اینکه راه باز و جاده دراز است، باید به کوچک ماندن بیاندیشند.


10. آیا می توانید تفویض اختیار کنید؟

هرچه کسب و کار شما بزرگ تر شود، زمان کمتری برای تعامل با کارمندان تان خواهید داشت. واضح است که شما نمی توانید هر لحظه از آنچه در هر یک از قسمت های شرکت تان می گذرد با خبر باشید. بنابراین اگر نمی توانید قسمتی از وظایف خود را به دیگران بسپارید، رشد کردن را فراموش کنید.


11. آیا اگر بگویید کاری را به صورت تمام و کمال راس ساعت 9 صبح روی میز کارتان می خواهید، آن کار انجام می شود؟

هر کس می تواند تکه کاغذهای صورتی را پخش کند (مترجم: کارمندان را اخراج کند- اشاره دارد به کاغذهای صورتی رنگ که بر روی آنها حکم اخراج نوشته می شود.)، ولی رهبران شرکت های در حال رشد باید پای خود را فراتر بگذارند. آنها باید با یک درجه مشخص از احترام فرماندهی کنند. هرچه ریسک بالاتر می رود، شما به نظریه پردازان کمتری در هیات مدیره نیاز دارید. اگر حاضر به قربانی کردن کمی رفاقت برای رسیدن به نقاط بالاتر نیستید، دور نقشه های بزرگ شدن خود را خط بکشید.


12. آیا می توانید در روز کریسمس (عید نوروز) کار کنید؟

راه رسیدن به اوج با قربانی کردن و ایثار سنگفرش شده است. اگر می توانید از دست دادن رویدادها و مهمانی های خانوادگی را بپذیرید، ممکن است آنچه برای میلیاردر شدن به آن نیاز است را داشته باشید.


13. آیا می توانید با انزوا کنار بیایید؟

میلیاردر بودن ممکن است تنهایی را به همراه داشته باشد. «دوستان» را هیچ کجا نمی توان پیدا کرد و ایجاد یک رابطه قابل اعتماد مشکل است. میلیاردرهای متعادل می توانند انگل ها را تشخیص دهند و آنها را از خود دور کنند. آنها در عین حال می توانند یک دایره کوچک از افراد قابل اعتماد و وفادار ایجاد نمایند و از آن لذت ببرند.


منبع : http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=1212