یه آقایی از کنار یه خانمی رد میشه به خانم میگه سلام ، میشه با من ازدواج کنی ؟؟!!!Undecided
به نظر شما چه اتفاقی میوفته Huh خانم میگه بله ؟35 یا در بهترین حالت رد میشه میره ؟؟

دقیقا صد در صد شما بهترین حالت رو انتخاب میکنید .
فروش و بازاریابی شما هم به همین صورت هست که شما نباید به مشتری به طور مستقیم بگید که بیا از من خرید کن چون هیچ فروشی انجام نمیدید اگه هم فروشی انجام بگیره فقط به خاطره نوآوری و خلاقیت محصول شماست که درصد این بازار حدودا پنج درصده .
پس نود و پنج درصد دیگه رو چی کار کنیم ؟
پنج درصد این دوستان هیچ وقت از شما خرید نمی کنند . روی اون پنج درصدی که از شما خرید نمی کنند هیچ عملیاتی انجام ندید چون پول دور ریختنه اون پنج درصد کسانی هستند که یا روحیشون با محصول شما سازگار نیست و یا اصلا به محصول شما نیازی ندارند .Angry
میریم سراغ اون نود درصد :12_002:
اینها کسانی هستند که شما رو ثروتمند می کنند.
این نود درصد کسانی هستند که به محصول شما علاقه دارند ولی شرایط خرید محیا نیست . یعنی یا پولش رو اون موقع ندارن یا اگه دارن برای خودشون نمیخوان برای کسی دیگه میخوان باید تایید اون طرف رو بگیرن یا الان نمیخوان هفته دیگه میخوان10_003
یه قانون تو بازاریابی می گه هیچ وقت به ذهن خریدار اعتماد نکنید
یعنی اگه شما تبلیغی انجام دادید نگید مشتری منو رو دیده خوشش اومده پس هر وقت بخواد برمیگرده .
یه قانون دیگه تو بازاریابی میگه نود و پنج درصد مشتریا دیگه به اون تبلیغ شما توجه نمیکنند شاید یکیش به دلیل این باشه که دیگه هیچ حس کنجکاوی ندارن که کلیک کنن . پس نتیجه 27 (خداحافظی)

باید به ازای دادن یک هدیه ، ایمیل یا شماره تماس کاربر را بگیرید .


جا دارد که در اینجا یه یک مطلب طنز مدیریتی اشاره کنم .


در یکی از کلاس های دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود...

1) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم

2) شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات

3) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی

4) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟ " ، به این میگن روابط عمومی

5) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری

6) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری

7) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا

8) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا

9) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار


منبع :

http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=9571

http://www.mgtsolution.com/olib/103219418.aspx