من دانشجوى سال دوم بودم.. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خندهام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است.
سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت میکند چیست؟
من دانشجوى سال دوم بودم.. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خندهام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است.
سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت میکند چیست؟
در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشهاى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند.
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت
- پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
- خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
اگر هنوز برای زندگی تان هدف گذاری نکردید ، این هفت برگ رو پر کنید و از سردرگمی نجات پیدا کنید .
برگه اول : اهداف زندگی شخصیبیشتر ما ایرانی ها میخوایم کار را با کمترین نفرات انجام بدیم ولی با بیشترین سود.و بعضا خیلی ها فکر میکنند انفرادی میتونند کاری رو به ثمر برسونن.
آخرین بار هفته گذشته شنبه تو ی دوراهی موندم. من و شریکم باشیم و سهم
درآمدی من ۷۰ درصد باشه و یا نه ۲ نفر دیگه در سود شریک بشن و سهم من ی
چیزی حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد بشه؟
غالبا میگن ۷۰٪ خیلی بهتره اما من حساب کتاب کردم دیدم با حضور اون ۲ نفر درسته میزان درصد کم میشه اما سود بیشتر میشه. مثال:
اگر ما دو نفر بر اساس روابط و توانایی خودمون ۳ ماهه ۱۰ میلیون سود داشته
باشیم ۷۰٪ اش میشه ۷ میلیون. حالا اگه اون دونفر باشن تو همون ۳ ماه حداقل
۵۰ میلیون سود خواهد بود (اینو مطمئنم که حداقل ۵ برابر میشه) و خب ۲۵ درصد
اش هم میشه ۱۲ میلیون و پانصد! پس باز هم من سود کردم بیشتر از حالت قبل.
دوست دارید دستفروشی را تجربه کنید ؟ آیا عاشق فروش هستید ؟
یکی از دوستان ما این کار رو تجربه کرد . با خواندن خاطرات یک دستفروش ، سختی ها و لذت های فروش را تجربه کنید .
برنده متعهد میشود.
بازنده وعده میدهد.
***
وقتی برنده ای مرتکب اشتباه میشود ، میگوید : اشتباه کردم.
وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه میشود ، میگوید : تقصیر من نبود.
***
برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد ، و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است که نمیتواند به کارهای ضروری بپردازد.
***
برنده به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد.
بازنده از کنار مشکل گذشته ، و آن را حل نشده رها میکند.
****
برنده میگوید: بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم.
بازنده میگوید : هیچ کس راه حلی را نمیداند.
***
برنده می داند به خاطر چه چیزی پیکار میکند و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید.
بازنده آن جا که نباید ، سازش میکند، و به خاطر چیزی که ارزش ندارد ، مبارزه میکند.
اکوسیستم، سخت افزار نیست، نرم افزار هم نیست. مجموعه ای است از محصولات (تبلت، تلفن، کامپیوتر)، برنامه های کاربردی، خدمات آنلاین، و تجهیزات؛ این مجموعه را گرانش عظیم یک برند -که همچون سیاه چاله ای در مرکز قرار گرفته ولی دیده نمی شود- به هم نگه داشته. و این، همان کاری است که اپل از همه رقبای خود بهتر انجام داده و آنها را هم واداشته تا در همین مسیر حرکت کنند.
نوجوان خلاق 30 میلیون دلاری ؛ اپلیکیشن هوشمندی که مطالب اینترنت را برایتان خلاصه میکند
وقتی در اینترنت هستیم و میخواهیم به سرعت مقالههایی در مورد مطلبی پیدا کنیم و مطالعه کنیم، بارها شده که آرزو کردهایم که ای کاش کسی در کنارمان بود، مقالات بلند را میخواند و چکیده و خلاصهشان را برای ما نقل میکرد.
چنین آرزویی در نگاه اول محال به نظر میرسد، اما نه برای پسر شانزده ساله نویسنده اپلیکیشن Summly.
این اپلیکیشن میتواند نتایج جستجو، اخبار و مقالات را به صورت هوشمندانهای خلاصه کند. پژوهشگرانی دانشگاه MIT هم حتی از عملکرد این اپلیکیشن راضی بودهاند و میگویند که این اپلیکیشن میتواند با کیفیت خوبی مقالات آکادمیک را ۳۰ درصد خلاصه کند.
دوستان خوبم در این زمینه مطالب خوبی نوشتند :
نارنجی ، یک پزشک ، دو برنامه نویس
اما من می خوام برداشت شخصی خودم رو در این باره براتون بنویسم....
چند جوان کسب و کار آنلاینی را راهاندازی میکنند و بعد از مدت کوتاهی این کسب و کار توسط یک شرکت بزرگ با رقم بسیار زیادی خریداری میشود و مالکانش را میلیاردر میکند. در دنیای وب این روزها از این دست اتفاقات خیلی شنیده میشود. اما آیا هیچ وقت این سوال را از خودتان پرسیدهاید که چگونه میشود کسب و کار را به یک شرکت بزرگ فروخت؟ گوگل چه نوع شرکتی را ممکن است خریداری کند؟
دیوید لاوی مدیر ارشد بخش توسعه سازمانی گوگل٬ قبل از به استخدام درآمدن در این شرکت٬ ۴ شرکت راهاندازی کرده و آنها را فروخته است. به همین دلیل او میتواند فرد بسیار مناسبی برای پاسخ دادن به سوال "چگونه کسبوکارمان را به گوگل بفروشیم؟ " باشد.معمولا افراد کارآفرین از نظر داشتن ایده کمبودی ندارند، اما اگر ایده ها به خوبی مدیریت نشوند این قدرت خلاقه به سرعت می تواند تبدیل به یک ضعف شودحال وقتی اهداف روشن شد، نوبت به راهکارها و چگونگی اجرای آنها می رسد. قدم دوم انتخاب بهترین راهکار و نحوی اولویت دادن و اجرای آنها است. برای اجرای هر کار یک الی چند راه حل موازی یا پشت سر هم وجود دارد. همه خوبند، اما باید بدانید ۲۰ درصد از کارها ۸۰ درصد نتیجه می دهند و ۸۰ درصد کارها ۲۰ درصد موثر اند.
باید به سمت آن حرکت کنم. اگر فرصت بزرگی را از دست بدهم چه می شود؟ ای کاش پول داشتم تا این کار را انجام می دادم، این ایده بسیار بزرگی است.
وبلاگ نویسی و کسب درآمد از آن همیشه مورد توجه کاربران اینترنت بوده است. در تمام دنیا بسیاری از وبلاگ نویسان هستند که وبلاگشان تبدیل به محل کسب درآمد شده است و آنها با نوشتن در وبلاگ درآمد بسیار بالایی نیز کسب می کنند. در کشور ما هم وبلاگ هایی وجود دارند که هم اکنون با درآمدهای بسیار بالایی به کار خود ادامه می دهند.
در سال 2005، کاترین کوک ۱۵ ساله و برادر ۱۶ ساله اش دیوید، برای شروع کارشان ایده ای داشتند. ایده آن ها این بود که افراد بتوانند از طریق یک شبکه اجتماعی، از روش های مجازی، دوستان واقعی پیدا کنند. البته از دیگر اهداف این شبکه اجتماعی، ارائه تفریحات تحت وب بود. مانند بازی های مختلف، دیدن فیلم های تلویزیونی و ...
دانش آموزان 15 و 16 ساله مشغول به کار شدند و وب سایت MyYearbook را راه انداختند. در یک دوره 6 ساله، آنها توانستند ۱۷ میلیون دلار سرمایه جذب کنند. تعداد کاربران سایت به 20 میلیون نفر رسید و این سایت از بازدید صفحه ماهیانه ای برابر 1.2 میلیارد برخوردار شد.