- اگه ما خودمون بخوایم 100 % میتونیم هر غیر ممکنی رو

ممکن کنیم ،هر غیر ممکنی...


حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسیدکه هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند،به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.

همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.

این  6 اشتباه انسان‌های باهوش است :


1. آنها مشغول بودن را با مفید بودن اشتباه می‌گیرند.

سرعتتان را کندتر کنید و این را به یاد بیاورید:

بیشتر چیزها هیچ اهمیت خاصی ندارند. مشغول بودن معمولاً یک شکل تنبلی ذهنی

است—تنبل فکر کردن و با تنبلی عمل کردن.

بخاطر همین است که می‌گویند عاقلانه ‌تر کار کنید نه سخت‌تر.

فقط کافی است که یک نگاه به اطرافتان بیندازید.

آنها که از همه مشغول‌ ترند بازده کمتری دارند.

افراد پرمشغله همیشه وقت کم می‌آورند. همیشه در تلاش برای رسیدن به سر کار،

کنفرانس، میتینگ، جلسات کاری و از این قبیل هستند.

معمولاً کم پیش می‌آید که وقت کافی برای خانواده و دور هم بودن داشته باشند،

حتی برای خوابیدن هم وقت ندارند.

برنامه پرمشغله‌ شان باعث می‌شود احساس مهم بودن کنند اما این فقط یک

توهم است.

راه‌ حل: سرعتتان را کم‌تر کنید. نفس بکشید.

تعهداتتان را مرور کنید. کارهای مهم را اول برنامه بیاورید.

هر زمان فقط یک کار را انجام دهید. از همین حالا شروع کنید.

هر دو ساعت یکبار یک وقفه کوتاه برای استراحت داشته باشید. بعد تکرار کنید.

2. وقتشان را صرف دنبال کردن یک دستاورد ساختگی می‌کنند.

با انجام کارهایی که هیچ تاثیری در نزدیک شدن انها به هدفشان ندارد وقت خود را

تلف می کنند!

راه‌ حل: از خودتان بپرسید: آیا این فعالیت یک تغییر مثبت و محسوس در زندگی

من یا فردی دیگر ایجاد می‌کند؟

آیا لازمه یک هدف واقعی است؟

آیا به نظرم اشکالی ندارد که اینکار را فقط به خاطر اینکه از انجام آن لذت می‌برم انجام

می‌دهم، فارغ از اینکه فکر کنم برای خودم یا دیگری فایده دارد یا نه؟!

3. یاد می‌گیرند یک کار را چطور انجام دهند اما هیچوقت انجامش نمی‌دهند.

متاسفانه تعداد کمی از آدم‌ها طوری زندگی می‌کنند که به آن موفقیتی که همیشه در

رویاهایشان بوده دست پیدا کنند. و این یک دلیل ساده دارد:

هیچوقت وارد عمل نمی‌شوند!

علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که

چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند. بیشتر آدم‌ها در سردرگمی کاملند.

درواقع آنها زندگی نمی‌کنند. فقط روزها را می‌گذرانند و هیچوقت کاری که لازم است

را انجام نمی‌دهند—یعنی دنبال کردن آرزوهایشان.

مهم نیست که نابغه باشید یا دکترای فیزیک کوانتوم داشته باشید،

اگر عمل نکنید نمی‌توانید کوچکترین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید.

بین دانستن خالی و دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد.

دانش و هوش بدون عمل هر دو بی‌ ارزش هستند.

به همین سادگی!

راه‌ حل:موفقیت در تصمیم به زندگی کردن—جذب خودتان در فرایند دنبال کردن

اهدافتان نهفته است. پس تصمیم بگیرید و وارد عمل شوید.


4. درگیر ایده آل‌سازی همه چیز می‌شوند.

خیلی از ما ایدآل‌گرا هستیم.

معیارهای بالایی برای خودمان در نظر می‌گیریم و بیشترین تلاشمان را می‌کنیم.

زمان و توجه زیادی را صرف کار/علاقه‌ مان می‌کنیم .

عشق ما به بهترین‌ها باعث می‌شود دست به تلاش‌های بیشتر بزنیم،

هیچ ‌وقت دست از کار نکشیم و هیچ وقت از پا ننشینیم.

و این اختصاص دادن کامل خود به ایدآل‌ها به ما کمک می‌کند به نتیجه

دلخواهمان برسیم. البته تازمانیکه این روش ما را اسیر خود نکند.

اما وقتی اسیر ایدآل‌گرایی شدیم چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی نتوانیم به استانداردهایی که برای خودمان تعیین کرده‌ایم برسیم،

ناامید و دلسرد می‌شویم و نمی‌توانیم با چالش های جدید روبه‌رو شویم و یا

حتی کاری که شروع‌ کرده‌ایم را تمام کنید.

اصرار ما برای رساندن همه چیز به منتهای درجه عالی بودن باعث تاخیرهای زیاد

در کارها، استرش شدید و نتیجه نامطلوب می‌شود.

ایده آل‌گراهای واقعی کارها را سخت شروع می‌کنند و برای اتمام آنها هم بسیار سختی

می‌کشند.

راه‌ حل: دنیای واقعی هیچ پاداشی به ایدآل‌گراها نمی‌دهد.

دنیا به کسانی پاداش می‌دهد که کارها را انجام می‌دهند.

و تنها راه برای انجام کارها این است که 99% مواقع ایدآل انجام ندهیم.

پس تصمیم بگیرید. وارد عمل شوید.

از نتیجه کار درس بگیرید. و این روش را بارها و بارها انجام دهید.

این بهترین راه برای دست یافتن به ایدآل‌هاست.

5. قبل از اینکه برای یک فرصت وارد عمل شوند صبر می‌کنند تا 100% برای آن

آماده گردند!

این مورد تا حدودی به مورد بالا مرتبط است اما نکاتی دارد که باید جداگانه درمورد

آن بحث شود.

یکی از مهمترین چیزهایی که می‌بینیم افراد باهوش را عقب می‌اندازد

بی‌میلی خودشان برای قبول کردن فرصت‌ها فقط به این دلیل است که

تصور می‌کنند برای آن آمادگی ندارند.

به عبارت دیگر، تصور می‌کنند که به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند تا

بتوانند برای آن فرصت اقدام کنند. متاسفانه، این طرز فکر جلوی پیشرفت را می‌گیرد.

واقعیت این است که وقتی موقعیت و فرصتی پیش می‌آید

هیچکس هیچوقت 100% آماده نیست.

چون بیشتر فرصت‌های زندگی ما را مجبور می‌کند از نظر احساسی و عقلی رشد کنیم.

این فرصت‌ها باعث می‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاریم و این یعنی اول

کار احساس راحتی چندانی نخواهیم داشت.

و وقتی احساس راحتی نکنیم، احساس آمادگی هم نمی‌کنیم.

راه‌ حل: یادتان باشد که فرصت‌های استثنایی برای رشد و پیشرفت فردی

بارها و بارها در طول زندگی اتفاق می‌افتد.

اگر می‌خواهید در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کنید، باید از این موقعیت‌ها استفاده کنید،

حتی اگر 100% احساس آمادگی برای آن نکنید.

6. در زندگی خود تعادل ندارند.

اگر از آدم‌ها بخواهید آنچه که از زندگی می‌خواهند را برایتان خلاصه کنند، آن را

در کلماتی مثل "عشق"، "موفقیت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختی" و

"کار" و "ثروت " ...

امثال آن خلاصه می‌کنند.

اما همه اینها چیزهایی کاملاً متفاوت هستند و بیشتر آدم‌ها همه آن را در زندگیشان

می‌خواهند. متاسفانه، تعداد زیادی از آدم‌ها برای رسیدن به این اهداف زندگیشان را

درست متعادل نمی‌کنند.

کسی را می‌شناسم که سال گذشته یکصد میلیون تومان از تجارت خود درآمد کسب کرد

اما وقتی با من دردودل می‌کرد می‌گفت که افسرده است.

وقتی از او دلیلش را پرسیدم گفت چون تنها و خسته است و وقت کافی برای خودش

اختصاص نداده است.

اینها سبک ‌زندگی تقریباً نامتعادل هستند.

میلیون‌ها زندگی دیگر هم مثل اینها وجود دارد...

راه‌ حل: وقتی زندگی کاریتان (یا زندگی اجتماعیتان، خانوادگیتان و از این قبیل)

پرمشغله باشد و همه انرژیتان در آن نقطه متمرکز شده باشد، خیلی راحت تعادل

زندگیتان برهم می‌خورد. بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها

درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید.

اینکه یک بُعد زندگی را فراموش کرده و بیشتر وقتتان را صرف یک بُعد زندگی کنید،

فقط برایتان خستگی و استرس به همراه خواهد داشت.

 منبع : مردمان


منبع : http://www.negahemotefavet.blogfa.com/post-152.aspx