داستان به ۴۰ سال پیش، یعنی زمانی بر می گردد که نه از اپل خبری بود و نه از سامسونگ، گوگل یا فیسبوک. در آن تاریخ مایکروسافتی هم وجود نداشت. بیل گیتس و پاول آلن تنها دو تن از گیک های ریاضی دانشگاه هاروارد بودند که رویای ساختن یک کامپیوتر خانگی را در سر داشتند.
گیتس انگیزه پیدا می کند
زمستان ۱۹۷۴ بود که پاول آلن در حالی که آخرین نسخه مجله
"پاپیولار الکترونیکس" را در دست داشت، به خوابگاه بیل گیتس سر زد. خبر
جالبی در آن نسخه از مجله بود که برای هر دوی آن ها بسیار مهم بود. شرکتی
به نام "ام آی تی اس"، واقع در البوکرکی، موفق شده بود یک کامپیوتر خانگی
به نام Altair بسازد.
آلن در حالی که به رویای زندگی شان یعنی برپایی انقلاب کامپیوترهای خانگی
اشاره می کرد، گفت: «این ها بدون ما این کار را کرده اند.» از آن روز به
بعد، این دو نفر به مدت ۸ هفته از عالم و آدم بریده و غرق کدنویسی شدند.وقتی پاول مجله را به من نشان داد، اساسا چیزی تحت عنوان صنعت نرم افزار وجود خارجی نداشت...ما رویای آن را در سر می پروراندیم و در نهایت به آن جامه عمل پوشاندیم...این کار در حقیقت بزرگ ترین ایده ای بود که من همیشه در سر داشتم.بیل گیتس با ام آی تی اس که سازنده آن میکروکامپیوتر بود تماس گرفت و به آنها اطلاع داد که برنامه ای را برای Altair در دست تهیه دارد. اما در آن لحظه هنوز از برنامه خبری نبود. همین باعث شد، دوران کوتاه مدت دیوانه واری برای این دو آغاز شود.
گیتس به دنبال گسترش ارتباطاتش
یک شب که گیتس و آلن در خوابگاه در حال صرف شام بودند، با یکی
از هم دانشگاهی های خود روبرو شدند که در مورد محاسبات ریاضی اعداد شناور
می نالید، یعنی دقیقا همان محاسباتی که خود آنها هم برای تکمیل برنامه شان
به آن نیاز داشتند. در همین لحظه بود که جوانی از میلواکی با نام مانت
دیویدوف وارد صحنه شد و و ادعا کرد که تمام این محاسبات را نوشته است. گیتس
و آلن که ذوق زده شده بودند بعد از صحبتی طولانی با او، بابت حل آن مسئله
400 دلار به او دادند و مانت دیویدوف را به عنوان سومین عضو گروهشان
پذیرفتند.
گیتس سخت تلاش می کند
گیتس در آن زمان شاید تا ۳۶ ساعت پیاپی به کدنویسی می پرداخت و
از پای کیبورد بلند نمی شد. آلن در مورد سخت کوشی گیتس این گونه می گوید:
بیل وسط کدنویسی بود که کم کم سرش به سمت کیبورد آویزان می شد و یکی دو ساعت چرت می زد، سپس چشمانش را باز کرده، دو بار پلک می زد و با تمرکز مثال زدنی دقیقا از همان نقطه ای که کد را رها کرده بود کارش را ادامه می داد.
گیتس ریسک را می پذیرد و برنامه اش را ارائه می دهد
بالاخره آلن در حالی که نوار پانچ شده کد ها را به همراه داشت،
به شرکت ام آی تی اس رفت. والتر آیزاکسن (نویسنده زندگینامه استیو جابز) از
نشریه هاروارد، صحنه را این گونه توصیف می کند:
وقتی آلن به ام آی تی اس رسید، کلیدهای میکروکامپیوتر Altair را روشن کرد، ده دقیقه صبر کرد تا کدها از روی نوار بارگذاری شود. کارمندان ام آی تی اس در حالی که به آلن خیره شده بودند، نگاه های معناداری به هم می کردند.این بزرگترین ایده ای بود که بیل گیتس به سرانجام رساند. ممنون بیل.ناگهان در کامپیوتر عبارت "?MEMORY SIZE" ظاهر شد. یکی از اعضای ام آی تی اس فریاد زد: «یک چیزی تایپ شد!» آلن که ذوق زده شده بود هم در جواب تایپ کرد: "7168". کامپیوتر پاسخ داد: "OK."، آلن تایپ کرد "PRINT 2+2 ".... کامپیوتر پاسخ داد: "4".
منبع : نارنجی