آنهایی که کلاهمان را برمیدارند ،پس فهمیده اند که حواسمان جمع نیست یا می
توانند با متمرکز کردن ما به یک نقطه انحرافی و زیبا ،بصورت یواشکی و با
مهارت کامل ،بدون اینکه حس کنیم ،کلاهمان (منظور همه چیزهایی که دارای ارزش
از قبیل پول،ملک ،تخصص و غیره است)را بر دارند پس نکات ذیل را از یاد
نبریم:
1- بسیار ،بسیار و بسیار در امضا زدن دقت کنید.فرقی نمی کند این امضا در چک
،سفته ،سند ازدواج،قرارداد و هر چیز تعهد آور و غیر تعهد اور باشد.قبل از
زدن امضای خوبتان،کاملا تحقیق کنید.اگر پولی ندارید از مشاورین حقوقی
استفاده کنید ،از مغزتان استفاده کنید و دفتر تلفن خود را ورق بزنید ،لیست
دوستانی که در گوشی خود ثبت کرده اید نگاهی بیندازید حتما دوستی ،اشنایی
پیدا میکنید که با وکلا در ارتباط باشند تا بتوانید از کانال دوستی و بدون
هزینه مشورت بگیرید ،هر وقت هم به پول رسیدید زحماتشان را حتما جبران
کنید.شما فقط تا جایی که می توانید از امضا زدن دوری کنید مگر اینکه با
یقین کامل حاصل از تفکر،حوصله و مشورت اینکار را انجام بدهید.
2- هر وقت یک چیز با ارزش(حتی به ارزش یک تومان)را می فروشید باید به
اندازه همان چیز و حتی کمی بیشتر از آن ،یک چیز دریافت کنید.مثلا
- اگر در مقابل جنستان،پول پرداخت میکنند،مطمئن ترین راه ،گرفتن پول در زمان تحویل می باشد.
-اگر در مقابل کالایتان،ضمانتی میدهند از قبیل چک و غیره ،باید قبل از دادن
جنس ،تحقیقات و مشورت های لازم را برای آن ضمانت و طرف های مقابلتون انجام
دهید.(تحقیق کردن در مورد اعتبار و قوت ضمانت ها ،حق مسلم شماست)
ولی چون جوان هستید ،باز هم فروش در مقابل گرفتن ضمانت را توصیه نمی کنم
مگر اینکه طرف مقابل شما و نوع ضمانتش بسیار معتبر باشد. باز هم تمرکزتان
را روی اجناسی بگذارید که فروشش بصورت نقدی می باشد ،فعلا مطمئن ترین راه
برای شما همین هست و زمانی که به قدرت رسیدید کسی جرات نمیکند ذره ای از
پولتان را بدزدد.
یک سوال:آیا جنستان پیش شما باشد بهتر است یا اینکه آنها را به دیگران پخش
کنید بعد با التماس و دعوا ،قسمتی از پولتان را بگیرید و قسمتی دیگر را از
دست بدهید؟
اگر چکی می خواهید کار کنید با توجه به بی اعتبار بودن عملی آن ،پس کل پول
خود را سوخت شده محسوب کنید.عزیزان بجای اینکه کل پولتان را مفت ،دست
دیگران متلاشی کنید ،بهتر است سودتان را کم کنید تا برای مشتری ،توجیه نقد
فروشی داشته باشید مثلا بجای اینکه از فروش کالایی 30 درصد سود ببرید و با
دادن چک احتمال قوی سود نکردن که هیچ بلکه از دست دادن سرمایه تان نیز وجود
دارد،پس بهتر است با 15 درصد سود کار کنید ولی با یقین کامل از حفظ اصل
پول به همراه سود آن.
بالاخره از مغزتان نهایت استفاده را ببرید،شما می توانید با نوآوری و
تفکر،فصل جدیدی در بازار بوجود اورید.مگر نشنیده ایم که (یا راهی خواهم
یافت یا راهی خواهم ساخت)پس الان وقت عمل کردن به این جمله زیباست.فرق موفق
ها با ناموفق ها در چنین تصمیم گیری ها می باشد.
3- در بازار همیشه از خودتان ،تصویر یک جمع بسازید نه یک فرد:
هرگز در بازار خود را به عنوان نفر اول و تصمیم گیرنده نهایی معرفی
نکنید.مثلا از دوستان یا از مشتریهای حتی خوب اگر پیشنهادی مبنی بر مثلا
قبول کردن چک توسط شما کردند و شما را در پله رودرواسی و سایر مسایل قرار
دادند از همین حالا تمام این راهها را ببندید.بگذارید بازار شما را با هیئت
مدیره یا تعدادی از شرکا بدانند که همیشه با انها مشورت میکنید و به
تنهایی قادر به تصمیم گیری نیستید.
4-در بازار همیشه تصویر بودن یک یا تعدادی آدم با تجربه در کنارتان بسازید:
حتما علاوه بر تصویر سازی جمع بودن ،به نوعی صحبت کنید که بدانند مثلا پدر
یا دایی یا عمو بالاخره حداقل یک فرد باتجربه در تیم شما هست ،همین که
فهمیدند خیلی از مسایل به خودی خود حل میشود.
5- تکیه گاههایی که بازار برایتان معرفی میکند تا اعتماد شما را جلب کند،به دیده شک بنگرید :
وقتی می خواهند با شما معامله ،قرار داد و هر کار دیگری انجام دهند ،یک
سوپاپ اطمینان برای شما معرفی میکنند و می گویند فلان کس یا فلان دفترخانه
یا فلان شرکت ما را میشناسند ،
عزیزان به هیچ فرد و نهادی به عنوان تکیه گاه اعتماد نکنید چون جنبه عملی
ندارند،اصلا هم بعید نیست که این تکیه گاهها ،پشت پرده با هم یکی باشند با
هدف سوء استفاده.این تکیه گاهها تمرکزتان را از محور اصلی ((یک چیز دادن و
یک چیز گرفتن ))از بین نبرد.
6- با کسانی که ماندن در پست و صندلی ریاستشان ،دست خودشان نیست ،عواقب کار را در نظر بگیرید مثلا:
یک صندلی نشین بانک ،اول کار از شما پولی در قبال انجام کار یا تسریع کردن
کار یا استفاده از میان برها در زمان لازم را میدهد.شما هم به امید حرفهای
آن فرد ،کارهایی را شروع کردید و درست در حساس ترین لحظه که به وجودش نیاز
دارید،ناگهان دستور از بالا می اید و مدیر جدیدی بجایش مینشیند،آن فرد
صندلی نشین مخرب اقتصاد سالم از اول میدانست ولی چون سودش را اول کار گرفته
است پس برایش این امر تکراری و عادی شده است و بهانه لازم را نیز دارد.او
از اول به فکر شما نبوده بلکه به منافع خودش می اندیشید و در آخر شما می
مانید و یک رئیس جدید با دیسیپلین و کاملا مقرراتی.
7-شراکتهای اصولی:
در خارج از کشور و به خصوص کشورهای پیشرفته،مدتها زمان برای بحث،جدل و
ارزیابی همدیگر صرف می شود و همه چیز را اوایل کار مطرح میکنند و رک و پوست
کنده و کاملا منطقی با هم مذاکره میکنند بعد اگر به جمع بندی رسیدند که می
توانند با هم کار کنند دیگر فقط کار میکنند نه حاشیه و نه دعوایی.
متاسفانه در ایران یک شبه چند نفر تصمیم میگیرند یک کاری را شروع کنند
،سریع و با خوشی کامل،دست شراکت میدهند و در نتیجه بعد از مدت کم ،دعواها
شروع می شود و در بسیار ی موارد سالها به شکایت بازی و اختلاف وقتشان را
هدر میدهند.مثل اینکه اینها برای دعوا شرکت زده بودند نه برای کار!!!پس
عجله نداشته باشید ،رک با هم صحبت کنید ،همه تعارفات را کنار بگذارید و
اصلا رودرواسی نداشته باشید.
8-حذف خجالت و احساسات در عالم اقتصاد:
اگر می خواهید با پدر ،برادر ،خواهر و یا هر عزیز دیگری کاری را شروع کنید
،بصورت منطقی و با فرهنگ خاص بنشینید و همان صحبت ها ، تعهدات و مسایل
مالی را مکتوب کنید وبا مشورت و تفکر جوانب کار را در نظر بگیرید و هرگز
احساساتی عمل نکنید.
عالم اقتصاد عالمی خشک و بی رحم است،این بی رحمی به آن معنایی نیست که بد
است بلکه اتفاقا برعکس ،بسیار هم خوب هست چون پول در میان است پس پول و
قدرت با کسی شوخی ندارد و نباید احساساتی عمل کرد مثل کسی که میخواهد قاضی
شود یکی از خصوصیاتش باید خشک بودن باشد و این لازمه ان کار می باشد.
یا وارد بازی نشوید یا قوانین بازی را قبول کنید بعد با درک بیشتر و راحت تر ادامه دهید.
9-همیشه اهرم فشاری داشته باشید:
با کسی به توافق میرسیم که کاری برایش انجام دهیم و در مقابل پولی بگیریم حالا این کالا عبارت باشد از وقت ،تخصص و .... شما
وقت میگذارید و از تخصصتان استفاده میکنید و طرف مقابل شما هنگام دادن پول
زحمات شما ،از همین عملکرد ناشیانه تان به عنوان نقطه ضعفتان استفاده میکند
و بخاطر پایین اوردن قیمت و بعضا ندادن پول ،شروع به بهانه گیری های الکی
میکند.این پررویی طرف مقابل شما،بخاطر نداشتن قرارداد و نداشتن ضمانت عملی
است.پس قرارداد و حتی بهترین حالت این هست که مبلغی از قرارداد اول کار
،درصدی وسط کار و الباقی در اتمام کار بگیرید.
خلاصه اهرم فشاری برای گرفتن حقتان داشته باشید.
10- استارت زدن،همگام شدن،جدا شدن:
استارت زدن هر کاری را توضیح دادم که عجله نداشته باشید ،خجالت نکشید و ....
همگام شدن را نیز عرض کردم که تعهدات را مکتوب و اصولی کنید
و اما نکته مهم جدا شدن!!!
با هر کسی ،شرکتی،جایی و ... خواستید کاری را شروع کنید ،احتمال اینکه به
اختلاف بخورید وجود دارد،پس بجای اینکه این اختلاف به دشمنی،دعوا و دادگاه
کشی بکشد ،بهتر است از همان اول ،شرایط جدا شدن را نیز برای همدیگر بصورت
قانونی شفاف کنید تا حتی اگر دشمن هم شدید،شرایط خلاص شدن از مشکل را قبلا
سهل نموده و راه را برای خودتان هموار کنید.یعنی
(( پیوند سخت و آگاهانه،همکاری و پیمودن راه با یکدیگر با ضوابط و شفاف و جداشدن از یکدیگر با کمترین زمان ،ضرر مالی و حاشیه))
134 اصل برای کلاه نگذاشتن و کلاه برنداشتن برای خودم طراحی کرده ام فعلا
همین 10 مورد را عملی کنید تا به تناسب وقت ،نم نم انتقال بدهم.
کل هدف بنده به چالش کشیدن مغزتان است ،به مسایل پیرامونتان با دقت بنگرید و لذت اندیشیدن را در خود تقویت کنیم.
از دوستان بزرگواری که چه عمومی چه خصوصی سوالات و مطالبی را درخواست
میکنند ،عرض میکنم بدلیل پیشنهادهای بسیار زیاد و متاسفانه کمبود وقت ،تا
جایی که میتوانم پله به پله انتقال میدهم پس درخواست های همه بزرگواران مد
نظرم می باشد ولی چه کنم که وقت کم است و به بزرگی خودتان ببخشید .بنده کلا
6 ساعت در طول شبانه روز وقت دارم ،وقت خوردن،وقت برای استراحت بعد از
جلسات و تصمیم گیری های حساس،وقت برای پیمودن مسافتی از جایی به جای دیگر و
به اضافه خواب.همه اینها در مجموع 6 ساعت.
ولی نگرانتان هستم و پیشرفت حق شماست ،باید بزرگ و بزرگتر شوید،دستی را
بگیرید،همچون درخت میوه و سایه داشته باشید،انسانی نون ده و کارآفرین
باشید.
یک ایرانی اصیل و تاثیر گذار در عرصه بین الملل.
نقشه جهان را بخرید و در دیوار خانه تان نصب کنید ،کشورها را به همان
اندازه کوچک که میبینید در همان لحظه نگاهی به عظمت خودتان بیندازید ،دنیا
در برابر اراده و قدرت شما بسیار کوچک هست پس شکست و فتح هر دو برای انسان
پیروزی است.
در اوج مشکلات ناامید نشویم.
در اوج پیروزی ها مغرور نشویم.