الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، ۲۲ سال دارم. در ۱۲ ماه گذشته میلیون ها دلار کسب درآمد داشته ام، آن هم از یکی از رقابتی ترین صنعت های روی سیاره زمین، جایی که متوسط رقیبان من دوبرابر سن من را در این حرفه دارا می باشند.
من یک مدرک کارشناسی ارشد از یک دانشگاه معتبر دارم، که آن را در سن ۲۰ سالگی اخذ کرده ام. به بیش از ۵۰ کشور سفر کرده ام و یک زندگی کاملا پرتحرک دارم. همه چیز خوب است، اما آینده همیشه هم روشن نیست. در روزهای اولیه راه اندازی کسب و کارم زحمت بسیاری کشیدم و به نظرم موفقیت چیزی بسیار سخت تر از آنی بود که فکر می کردم. با وجود داشتن هرآنچه که می خواستم در زندگی ام، همیشه از خود می پرسیدم که در این جهان مادی چگونه می توان برتر بود. بعد از کسب موفقیت های پیاپی در زندگانی ام به این نتیجه رسیدم که موفقیت در کسب و کار در جهان، نتیجه یک طرز تفکر خلاقانه است. در اینجا به چند سبک فکری اشاره می کنم که باعث توربو شارژ شدن رشد کسب و کاری ام شد.
سن فقط یک عدد است
با تمام وجود جوانیتان را در آغوش بگیرید. اگر سنتان را به عنوان یک موهبت بدانید، وسیله ای خواهد بود برای ایجاد تفاوت بین شما و دیگران. لحظه ای که شما از آن به عنوان لحظه ای استفاده می کنید که بهانه ای برای موفق نبودن بیاورید، لحظه شکست حتمی شما خواهد بود. اما اگر شما به این ایمان داشته باشید که واقعا می توانید از پس یک کار بر بیایید پس موفق خواهید شد. به علاوه، چیزی بهتر از یک جوان حرفه ای و سخت کوش و باهوش و موفق، وجود ندارد. پس دست به حرکتی بزنید که هر کسی دوست داشته باشد در جایگاه شما باشد.
روی توانایی های خود سرمایه گذاری کنید
امن ترین سرمایه گذاری که من کردم، سرمایه گذاری روی آینده ام بوده است. مطالعه در حدود ۳۰ دقیقه در روز، شنیدن در مورد حوزه های مرتبط کاری ام در زمان رانندگی و پیروی از یک مربی به صورت مشتاقانه. نیازی نیست که شما در رشته خود یک همه چیز تمام باشید، شما باید توانایی صحبت کردن در مورد هر حوزه ای از جمله مالی و سیاسی و ورزشی و غیره داشته باشید. دانش را مثل هوا تنفس کنید و خود را وقف یادگیری کنید. من همچنین به این اعتقاد دارم که حتما باید به این حواستان باشد که در عین کار سخت و زیاد، سالم زندگی کنید. پول و لذت خود را صرف کارهایی بکنید که سبک زندگی شما را بهبود ببخشد.
از خستگی ناشی از تصمیم گیری بپرهیزید
هوشیاری یک منبع
محدود روزانه و نوعی تنگنا در کارآمدی و بازده کاری است. مهم نیست که قوه روحی شما
با گذشت زمان پیشرفت می کند، چرا که در زمان خستگی آستانه نیروی شما به پایان
رسیده و مقدار تلاش باقیمانده شما کمترین بازده را دارد. قدرت روحی و روانی خود را
ذخیره کنید، آن هم با به راحتی گرفتن تصمیمات برگشت پذیر، با حداکثر سرعت ممکن و مهاجمانه
برای فعالیت های پراهمیت برنامه بریزید، در نتیجه کارهای ساده را به راحتی انجام
خواهید داد. من می دانم که روز بعد چه می خواهم به عنوان صبحانه بخورم و چه می
خواهم بپوشم، شما چی؟