2- برای بزرگ شدن باید آغاز کوچکی داشت
امروز پروژه ی ولیدیشن با قهرمانان تراز اولی همچون دریافت کننده ی تیم ورزشی نیویورک جاینتز و همچنین حرفه ای هایی از سازمان های بسیار موفقی چون گوگل، پپسی، دل و سازمان ملل در حال همکاری است. اما اوضاع از ابتدا اینگونه نبوده است.
وایسلر می گوید: صادقانه بگویم، در ابتدا فقط خودم بودم که روی گوگل به جستجوی شرکت ها و شماره تلفن هایشان می پرداختم و با آنها تماس می گرفتم.
او می گوید با جان گرفتن سازمانش، افراد بیشتری برای مشارکت در این پروژه از خود اشتیاق نشان دادند: حالا این موضوع حالت دومینو پیدا کرده است. اگر به یک بازیکن بزرگ بیسبال یا فوتبال هم نیاز داشته باشیم می توانیم در فهرست راهنما ها بازیکن مورد نظر خود را پیدا کنیم.
۳- هیچگاه نباید از تعهد ترسید
وایسلر ۸۰ ساعت در هفته کار می کند؛ نیمی از این زمان را به عنوان مدیرعامل و نیم دیگر را به عنوان دانش آموز دبیرستان. بنابراین می توانید ادعا کنید راه اندازی پروژه ی ولیدیشن همزمان با تحصیل در دبیرستان برای زندگی شخصی او مناسب نبوده است. اما آیا او حاضر می شد این کار را بعداً انجام دهد؟ پاسخ او یک خیر محکم است.
او می گوید: احتمالاً اگر زندگی خود را جمع و جور کرده بودم این کار را نمی کردم. راه اندازی یک سازمان غیر انتفاعی اینگونه نیست که صبح از خواب بیدار شوید و تصمیم به این کار بگیرید. دست زدن به هر کاری علتی دارد.
۴- باید طرحی داشت و آن را اجرایی کرد
وایسلر پروژه ی ولیدیشن را بدون طرح، بودجه، بیانیه ی چشم انداز و بیانیه ی مأموریت آغاز کرد. او این کار را توصیه نمی کند ولی به تجربه و درس های با ارزشی که از این طریق می توان فرا گرفت اعتبار زیادی می بخشد. او می گوید در فرصت مناسب آمادگی راه اندازی استارتاپ های دیگری را نیز دارد: من اطمینان دارم امروز، فردا، ده سال دیگر، بالاخره ایده های دیگری نیز به ذهنم خطور خواهند کرد. چنین ایده هایی هر روز به ذهن من می آیند و من هیچگاه از دست به کار شدن نخواهم ترسید. کارآفرینی یعنی همین.
منبع:
www.inc.com/cameron-albert-deitch/what-you-could-learn-
about-business-from-this-17-year-old-founder.html?cid=sf01001&sr_share=twitter
برداشت آزاد خودم از این موضوع.