این روزها کارآفرینی
یک موضوع داغ است. مقاله ها و کتاب های بیشماری در این مورد نوشته شده است، برنامه
درسی دانشگاه ها به طور کامل در این راستا و چگونگی رسیدن به موفقیت سازمان دهی
شده است و داستان های بسیاری در مورد میلیونر هایی که از صفر به صد رسیده اند گفته
شده است.
در کشورهای جهان سومی و در حال توسعه مفهوم کارآفرینی یک مفهوم کاملا متفاوت است. کارآفرینی در این کشورها به معنای ساخت یک شرکت عظیم نمی باشد و لزوما به معنای خلاقیت نیست، بلکه دلیل وجودی یک کارآفرینی شرایط سخت و ایجاد راهی برای حل یک مشکل می باشد: پشتیبانی نیازهای اولیه خانواده، فرستادن فرزندان به یک مدرسه بهتر و اغلب فراهم سازی یک محیط امن برای آنها.
یک زن از که از طوفان فیلیپین جان سالم به در برده است و
برادرش و 17 نوه اش را از دست داده است و در حال حاضر به عنوان یک زن مستقل
سرپرستی دو فرزندش را با درآمدی کمتر از 100 دلار در ماه بر عهده دارد. این چهار
داستان تاثیرگذار در مورد این ایده است که داشتن توان مالی هدف اصلی نمی باشد،
مهمترین هدف دنبال کردن اهداف با تکیه بر داشته ها است.
کارآفرینی به وجود آورنده فرصت های ثانویه است
وقتی 15 سال قبل همسر Alicia Dumdum، بازنشسته شد، او تصمیم گرفت تا بر درآمد حاصله از مغازه خود تکیه کند. دوسال قبل طوفان خانه و مغازه و بیش از 20 نفر از اعضای خانواده اش را از او گرفت. آلیشیا شروع به بازسازی همه چیز کرد و او این روزها به لطف فناوری موبایل، با عرضه کردن تراکنش های مالی موبایلی به جامعه اش درآمد کسب می کند و به بازسازی جامعه اش کمک می کند.
" برای من کارفرینی به معنای به دست آوردن زندگی برای حمایت
خانواده ام و بازسازی جامعه ام است."
کارآفرینی جوامع را دور هم می آورد
مغازه ساری ساری Bella Sadongdong در خیابانی در Tacloban City قرار دارد. آلیشیا در جریان شغلش این توانایی را دارد تا سرویس های بانکی موبایلی را ارائه دهد و اغلب پرداخت نقدی را برای پروسه ای ضروری برای مشتریان در نظر می گیرند. مشتریان بسیار از این سرویس راضی می باشند.
" برای من کارآفرین بودن به معنای همدرد بودن است، اینکه بدونی چگونه با مردم برخورد کنی و دوستشان داشته باشی. "
منبع: http://www.entrepreneur.com/article/251201