اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس
ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به
طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان
بسیار دشوار خواهد شد.
این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.
خیلی مشکل است اعتماد به نفس یا خودباوری را تعریف کرد. اعتماد به نفس خیلی بیشتر از احساس خود درمود خودداشتن است, اگر به کارهایتان افتخار کنید یا وقتی در آینه نگاه می کنید از خودتان خوشتان بیاید , اون هم اعتماد به نفس نیست. خودباوری یا اعتماد به نفس به این ربط دارد که ما چطور در مورد خودمان و ارزشی که داریم قضاوت می کنیم.
ما همیشه متمایلیم که خودمان را دست کم بگیریم, فکر می کنیم اونطوری که به نظر می آئیم درجه اعتماد به نفس ما را مشخص می کند, درحالیکه حقیقت امر چیزی دیگر است. این اعتماد به نفس و خودباوری مااست توانایی دیدن خود به عنوان موجودی ارزشمند که عکس العمل ما را وقتی در آینه نگاه می کنیم مشخص می کند.
ر توانائی های خود تکیه کنید. برای هر کاری که انجام می دهید ارزش قائل شوید و تمرکز و توجه خود را معطوف کارهایی که می توانید انجام بدهید بنمائید.
به خاطر تلاش هایی که دارید، خودتان را تشویق کنید. بیش از فکر کردن راجع به نتیجه کارهایتان روی توانائی های خود تمرکز نمائید چرا که این امر به شما کمک می کند تا بتوانید با محدودیت های اجتناب ناپذیر زندگی خود کنار بیابید.ریسک کنید. با وقایع جدید به عنوان تجربه ای نو روبرو شوید و از برد و باخت نهراسید. در صورتی که اینگونه عمل کنید امکانات جدیدی برای شما فراهم می شود و می توانید حس خویشتن پذیری را در خود تقویت نمائید. جلوی پیشرفت شخصی خود را نگیرید.با خودتان صحبت کنید. صحبت کردن با خود، بیشتر در زمینه مقابله با فرضیات مضر مطرح می گردد. می توانید خودتان اینگونه فرض ها را تشخیص دهید. آنگاه به خودتان بگوئید: "این افکار را رها کن و فرضیات منطقی تری را جایگزین آن کن" برای مثال وقتیکامل انجام دهی فقط باید سعی و تلاش کنی که آن را خوب انجام دهی" این افکار به شما اجازه می دهد که خودتان را قبول داشته باشید و برای پیشرفت تلاش کنید.
خودتان را ارزیابی کنید. یاد بگیرید که این ارزیابی را مستقلاً انجام دهید. به خاطر جلوگیی از احساس ناراحتی در خود، روی نقطه نظرات دیگران تأکید ننمائید. تمرکز اصلی شما باید روی احساسات خودتان در مورد رفتار، کار و سایر جنبه های زندگی تان باشد. این کارها باعث قوی تر شدن احساس مثبت در مورد خودتان شده و از اینکه اختیارتان را بدست دیگران دهید جلوگیری به عمل می آورد.
اعتماد به نفس یک ویژگی است که انسان را ارزشمند می کند.و دوست داریم اعتماد به نفس مردم را به سمت خودمون جلب کنیم.
صلاحیت یک ویژگی است که ارشمند است ولی در تعامل با انسان آدم ها تشخیص اینکه چه کسی صلاحیت انجام کاری را دارد خیلی سخت است.
بعد از یک مدت طولانی فهمیدم تعادل بین اعتماد به نفس و صلاحیت را رعایت کردن برای من بسیار جالب است . بعدها نظر من جلب شد به افرادی که چیزهایی را می دانند که باید بدانند و نمی دانند چیزهایی را که باید بدانند.این افراد روز به روز در مورد موضوع اعتماد به نفس یادگیریشان را افزایش می دادند.
به تازگی متوجه شدم ما به مردمی که بیش از حد اعتماد به نفس دارند و یا اعتماد به نفس کمی دارند رجوع می کنیم ولی به افرادی که بیش از حد صلاحیت دارند و یا صلاحیت کمی دارند رجوع می کنیم.
در دوره ای هستیم که هر کس یک تخصصی دارد و این تخصص را حالا در دانشگاه یا گذروندن یک دوره چند ماهه به دست آورده است. و حال دانستن نسبت دو مفهوم اعتمادبه نفس و صلاحیت بسیار مهم است.
طبق تعریف:
اعتماد به نفس /صلاحیت = clue
Clue=1 نشان می دهد شخصیت شما ایده ال است.
Clue>1 نشان می دهد شما فردی با اعتماد به نفس بسیار بالایی هستید.
Clue<1نشان می دهد شما فردی با اعتماد به نفس خیلی کم هستید.
با این تفاسیر اعتماد به نفس بسیار بالا یا اعتماد به نفس خیلی کم نشان دهنده چیز خاصی نیست و خیلی واضح شخصیت شما را برای دیگران آشکار نمی کند.
آیا فرد پرحرفی هستید یا خجالتی ؟
آیا زیاد حرف می زنید یا آرامید؟
آیا برون گرا هستید یا درون گرا؟
آیا شما می توانید صلاحیت کسی را تشخیص دهید؟
من به سمت افرادی با نشانه Clue<1 هستم و مردم به سمت من با نشانه Clue>1 جذب می شوند.
آیا من نشانه و سرنخی دارم؟من کاملا" آزاد هستم که تعادل بین دو واژه اعتماد به نفس و صلاحیت را رعایت کنم.
منبع:
http://www.feld.com/archives/2015/08/confidence-competence-ratio.html
برداشت آزاد خودم از این موضوع