ستاره اقبال خود را پیدا کنید.
ما علائم وجود مشکلات را نادیده نمی گرفتیم، اما روی آنها تعمق نیز نمی کردیم. نقاط روشنی در این کسب و کار وجود داشت که دنبال کردن آنها سرانجام درک ما را از فرصت های هدیه دهی اجتماعی تغییر داد.
وقتی با خرده
فروش ها مذاکره می کردیم متوجه وجود یک مدل کسب و کار شدیم: حتی اگر مشتری ها
نخواهند کارت های هدیه را برای دوستانشان بخرند، اگر گیرنده کارت های هدیه رایگان
از آنها استفاده کنند، ما می توانیم از این کارت ها درآمد داشته باشیم.
همچنین متوجه شدیم که مرتبا و به سرعت، گیرندگان کارت های هدیه رایگان برای خرید مراجعه می کردند و هرچند میانگین ارزش هدیه های رایگان فقط ۷ دلار بوده اند ولی تقریبا یک نفر از چهار نفر گیرنده از وب سایت خرده فروش کارت هدیه خرید کرده بودند. علاوه بر آن، آنهایی که این کارتها را هدیه گرفته بودند برای به اشتراک گذاشتن این هدیه های رایگان با دوستانشان هیجان زده بودند.
نکته اینجا بود که مشخص شد Boomerang یک پلتفرم قدرتمند تبلیغاتی است نه یک کسب و کار تجارت الکترونیکی که مستقیما با مشتری سر و کار داشته باشد. کارت های هدیه کوچک و رایگان ما تبدیل به ابر تبلیغات هایی شده بودند که به سرعت منتشر می شدند و هم برای Boomerang و هم برای خرده فروشان سودمند بودند.
فرصت های رشد را پیداکنید.
با دریافتن اینکه نقص در مدل کسب وکار بوده و حرکت دادن کسب و کار به سمت نقاط روشن، ما تلوتلوخوران به سمت نوعی از مدل کسب و کار تبلیغاتی رفتیم که همه از آن سود می بردند.
از آن پس تیم ما با انگیزه بالا برای توسعه برنامه های کاربردی که مقیاس پذیری بیشتری داشته باشند کار کردند. ما همچنین شروع به کار روی مدل هایی مثل اجازه دادن به شرکت ها برای ارائه جایزه و محرک های دیگر از طریق کارت های هدیه کردیم.
در آخر باید بگویم که تمام این ها به معنی تمام شدن چالش ها نیست، بلکه کار استارتاپ ما تازه شروع شده و استرس های استارتاپی بیشتری در راه است.
منبع:
http://www.entrepreneur.com/article/227131
برداشت آزاد خودم از این موضوع.