درس دوم : شما به یک هدف نیاز دارید .

جمله ی معروفی هست که می گوید « هیچ کس برای شکست خوردن برنامه ریزی نمی کند ولی خیلی ها در برنامه ریزی کردن شکست می خورند » . این قانون سرانگشتی هم برای کودکان مصداق دارد و هم برای والدین ها. به کودکان بیاموزیم که باید هدفی را تعریف کنند و سپس برای رسیدن به هدف برنامه ریزی کنند. این هدف می تواند خریدن یک Mp3 Player باشد.

یعنی نوجوان پس از آن که هدف مورد نظرش را تعریف کرد باید قیمتی را برای آن شناسایی کند و سپس باید برنامه ریزی کند تا وجه نقد مورد نظر برای آن را تامین کند. شاید هدف تعریف شده برای یک فرد بالغ بسیار کوچک به نظر آید اما برنامه و استراتژی جهت رسیدن به هدف همانند کارهای بزرگ است، و بدین ترتیب کودکان یک اصل مهم را آموخته اند.

درس سوم : ارتباط بین درامد و کار را بیاموزید !

مسئولیتی را به کودکان بدهید و بابت اجرای صحیح آن حقی را برای آنها در نظر بگیرید. مثلاً در ازای آب دادن به درختان، زدن چمنها یا ... می توان امتیازی را که می توانید پولی یا غیر پولی باشد به کودکان بدهیم تا بدین ترتیب آنها رابطه ی بین کار (شغل) و درآمد را درک کنند.

درس چهارم : انگیزش با جایزه !

پس از آن که کمی سرمایه و وجه نقد را به دست اورد می توان به او کمک کرد تا به هدف از پیش تعیین شده اش برسد و بدین ترتیب انگیزه ی او برای نیل به اهداف بزرگتر بیشتر شود.

درس پنجم : کار به پاداش ختم می شود.

اکنون باید آنها به این باور برسند که کار و تلاش صحیح به پاداش ختم خواهد شد. آنها خواهند آموخت که کسب درآمد نیازمند تلاش است همچنین آنها تصویری از برنامه ریزی و تعیین هدف را کسب نموده اند. آنها باید این درک را پیدا کنند که کسب درآمد بسیار مشکل تر از خرج کردن است !

منبع:

www.investopedia.com/articles/younginvestors/09/making-money-is-a-skill.asp

http://mardomsalari.com/Template1

برداشت آزاد خودم از این موضوع.