در سال ۲۰۰۹، Airbnb تقریبا یک استارتاپ شکست خورده بود. این شرکت
مانند خیلی از استارتاپها، چند ماهی شروع به کار کرده بود اما کمتر کسی به آن توجه
میکرد. درآمد این شرکت به مقدار ۲۰۰ دلار در هفته
ثابت مانده بود و این درآمد بین ۳ بنیانگذار آن
در سانفرانسیسکو تقسیم میشد . درآمد کم آنها به معنای ضررهای نامحدود و رشد صفر
بود. همانطور که همه میدانیم، سرمایهگذاران به دنبال استارتاپ هایی میگردند که
رشد بزرگتر از صفر داشته باشند اما به گفته یکی از بنیانگذاران، جو گبیا، رشد این
شرکت صفر بود و شانسی برای جذب سرمایهگذار برایشان نمانده بود.
مهم نیست اگر کاری انجام دهید که مقیاسپذیر نباشد
اوایل کار، در یک بعدازظهر، گبیا به همراه پاول گراهام(یکی از مدیران شتابدهنده Y combinator خدمات سایت را ارزیابی میکرد، او فهمید که بین ۴۰ مشتری Airbnb یک شباهت وجود دارد: تمام عکسهای آپلود شده افتضاح هستند! افراد عکس اتاقهای اجارهای را با دوربین تلفن همراه خود و یا از سایتهای مختلف میگیرند. درواقع فروش به این دلیل پایین آمده که مشتریان نمیدانند برای چه چیزی دقیقا هزینه میکنند.
گراهام برای حل این مشکل یک راهحل غیر تکنیکال و غیر مقیاس پذیر پیشنهاد داد: “به نیویورک برو، یک دوربین اجاره کن، چند روز را با کسانی که میخواهند اتاق خود را اجاره دهند بگذران و عکسهای افتضاح آنها را با عکسهایی با کیفیت بالا عوض کن”. بعد از آن این تیم سه نفره همگی به نیویورک سفر کردند و کل عکسها را عوض کردند. هیچ آماری وجود نداشت که این راهحل را توجیه کند اما آنها رفتند و اینکار را انجام دادند. هفتهی بعد نتیجه مشخص شد: بهبود عکسهای آپلود شده، درآمد را دوبرابر کرده بود! این اولین تغییری بود که بعد از ۸ ماه اتفاق افتاده بود بنابراین این تیم فهمید که در راه درستی قدم گذاشته است. این یک نقطه عطف برای Airbnb بود، گبیا میگوید: “ما ابتدا فکر میکردیم هرکاری که انجام میدهیم باید مقیاسپذیر باشد” اما آنها بعد از آن که به خودشان اجازه دادند کاری را انجام دهند که مقیاسپذیر نیست، این باور را کنار گذاشتند و خود را از باتلاق بیرون کشیدند.
گبیا معتقد است: “ما در سیلیکون ولی یاد گرفتیم که کدهای نوشته شده باید در راستای تولید یک محصول مقیاس پذیر باشند. در سال اول شروع کار، ما پشت کامپیوترهایمان نشستیم و کدهای زیادی نوشتیم چون باور داشتیم این تنها راهی است که در سیلیکون ولی مشکلها حل میشوند. اما هنگامی که با گراهام به صحبت نشستیم و به خودمان اجازه دادیم که غیر مقیاس پذیر فکر کنیم، لحظهی بزرگی را تجربه کردیم که هیچگاه یادمان نمیرود.”
منبع:
برداشت آزاد خودم از این موضوع.