اگر کسی در مقابل شما بایستد، آیا آن فرد شما را گمراه می کند، شما را هدایت می کند یا صادقانه به شما اهمیت می دهد ؟
آیا یک مشکل ویرانگر بدین معناست که خداوند می خواهد شما را تنبیه کند یا شما را به چالش بکشد؟ یا این که این مشکل هدیه ای از طرف خداست ؟
زندگی شما هر معنایی را که شما به آن بدهید خواهد داشت و هر معنی احساس یگانه ای را به همراه خواهد داشت و کیفیت زندگی شما درگیر آن چیزی است که احساس شما درگیر آن است.
همیشه طی سمینارهای خودم از افراد
می پرسیدم: ” کدام یک از شما کسی را می شناسید که داروهای ضد افسردگی مصرف می کند
و هنوز هم افسرده است؟” بصورت متداول بین ۸۵ تا ۹۰ درصد افراد
دستان خود را به نشانه شناخت چنین افرادی بالا می برند.
این امر چگونه امکان پذیر است؟ داروها بایستی در ایجاد احساس بهتر در افراد تأثیرگذار باشند. این امر صحیح است که بسیاری از داروهای ضد افسردگی با این برچست همراه هستند که از عوارض جانبی این داروها، ممکن است فکرکردن به خودکشی باشد.
اما مهم نیست که یک شخص چقدر از این نوع داروها برای درمان خود استفاده می کند، اگر او تمرکز خود را روی چیزی در زندگی بگذارد که قادر به کنترل آن نیست و چیزهایی که از دست می دهد، به احتمال بسیار زیاد شکست خواهد خورد. اگر به چنین مفهومی برسد که ” زندگی ارزش زنده بودن را ندارد.” این یک زهر عاطفی است که هیچ داروی ضدافسردگی نمی تواند بصورت پایدار بر آن غلبه کند.
با این وجود، اگر همان شخص بتواند به یک معنای جدید، دلیلی برای زنده بودن یا باوری که همه شرایط باید همانگونه که الان هست باشد، برسد، در این صورت می تواند قدرتمندتر از هر شرایطی باشد که تا کنون بوده است.
زمانی که مردم مفاهیم و نقاط تمرکزی که به آنها عادت کرده اند را تغییر دهند، هیچ حد و مرزی برای تغییر زندگی شان وجود نخواهد داشت. تغییر تمرکز و تغییر در معنا می تواند در واقع ظرف مدت چند دقیقه سلامت و زندگی یک شخص را دگرگون سازد.
پسر کنترل را به دست بگیرید و همواره به خاطر داشته باشید که: معنا برابر با احساس و احساس برابر با زندگی است. آگاهانه و عاقلانه انتخاب کنید. در هر رویداد معنایی قدرتبخش بیابید و اینگونه خواهد بود که به عمیق ترین شکل ممکن به توانگری دست خواهید یافت.
منبع:
http://www.entrepreneur.com/article/239312
برداشت آزاد خودم از این موضوع.