دره سیلیکون بارها به خاطر نوآوری های قابل توجه خود مشهور شده است، و در موارد بسیاری توسط سایر شهرها و مناطق دنیا برای پیروی از موفقیت چشم گیر خود مورد کپی برداری قرار گرفته است.
بسیاری از این
شهرها علی رغم سرمایه گذاری های بسیار، توسعه زیرساخت ها، طرح های بزرگ، کمک های
مالی هنگفت و سیاست گذاری های متعدد در کسب نوآوری ها و موفقیت های دره سیلیکون با
شکست مواجه شده اند، این واقعیت را که ساخت دره سیلیکون بعدی چیزی بیش از سرمایه گذاری
نیاز دارد را آشکار نموده است. قطعا این خیلی عجیبی نیست که فرهنگ یکی از مهمترین
کلیدهای این موفقیت است.
علاوه بر استعدادهای فراوان، تکنولوژی و سرمایه گذاری
تعدادی از عوامل رفتاری برای ایجاد نوآوری های بزرگ حیاتی است. یکی از این عوامل
کمک به دیگران، حتی رقبای بالقوه، به عنوان یک رفتار خوب (و حتی طبیعی) است. این
موضوع که در سیلیکون ولی با عنوان
“Pay it Forward” معروف است، یکی از عوامل عمده برای موفقیت بسیاری از استارتآپ
هاست.
روز های اولیه
شرکت Fairchild Semiconductor یکی از پیشتازان صنعت الکترونیک در دهه ۱۹۶۰ میلادی بارها به عنوان اولین داستان موفقیت در دره سیلیکون ولی معرفی شده است. Jon Schroeder یکی از اولین کارمندان Fairchild در آن دوران بوده و داستان بسیار عجیب و غریبی را نقل می کند:
“گاهی اوقات وقتی در لابراتور در حال کار بودیم، تماسی از یکی از رقبای خود در سطح شهر گرفته می شد که مشکلی دارند و برای رفع آن کمک می خواستند. ما هم کاری که در حال انجام داشتیم را رها می کردیم و برای کمک به آن ها وسایلمان را داخل ماشین می ریختیم و برای کمک به آن ها به سمت لابراتور آن را راه میافتادیم. گاهی حتی تمام شب را کار می کردیم تا مشکل را برطرف کنیم. بعد از کشف مشکل همگی با هم به سمت رستورانی می رفتیم و باهم صبحانه می خوردیم. فردای آن روز هرکس به کار خودش در شرکت خودش برمی گشت. این روشی بود که آن زمان ها جواب می داد، همه ما همواره این طور بودیم.”
کمک به دیگران
یکی از ویژگی های فرهنگی است.
یک داستان دیگه
توسط استیو بلنک در یکی از مصاحبه های اخیرش با من، بازگوکننده یک وضعیت ناامید
کننده برای یکی از پیشتازان تولیدکننده در صنایع الکترونیک است:
فرمول آماده سازی ویفر سیلیکونی جواب نمی داد. هرتلاشی برای درست کردن آن برای هفته ها با شکست مواجه شده بود و شرکت در حال از بین رفتن بود. وقتی آن ها برای رفع مشکل از رقابای خود درخواست کمک کردن یکی از آن ها لبخندی زد و در پاسخ چیزی را گفت که آن ها را نجات داد: “شرط می بندم یکی از کارمندان شما از اسپری مو استفاده می کنه.” اگرچه همه کارکنان پوشش بر روی موهای خود داشتند ولی در واقع اسپری مو باعث ایجاد مشکل در فرمول شده بود و مواد شیمیایی داخل اسپری مو یکی از پرسنل بخار میشد و بر روی سیلیکون می نشست و در نهایت موجب تغییر در فرمول ساخت و سایر فرمول هایی که برای رفع مشکل می ساختند، می شد. هیچ چیزی مثل این نکته از یک رقیب نمی تونست باعث نجات آن ها در اون روز بشه. این نوع مشکل ها باعث شد که اینگونه کارها در اتاق های تمیز (Clean Rooms) با مهندسینی که لباس هایی کاملا پوشیده انجام بشود تا خطوط تولید را آلوده نکنند.
منبع:
برداشت آزاد خودم از این موضوع.