دارنده عنوان ابداع گر سال 2001 که پیش از این به افرادی چون توماس ادیسون و آلبرت انیشتین داده شده است.
مدیر عامل سابق شرکت AT &T Labs
رییس و مدیر عامل یک وب پورتال به نام Divvio
رییس و مدیرعاملی شرکت «2020 Ventare Partners »
دکتر حسین اسلامبولچی از جمله متخصصان برجسته حوزه
ارتباطات و فناوری اطلاعات است که برای مدت دو دهه در بالاترین ردههای
مدیریتی غول مخابراتی ایالات متحده (AT &T ) قرار داشته است.
او پس
از یک دوره موفق کاری در مدیریت بخش تغییرات شبکه، سیستمها و خدمات شرکت
AT &T و همزمان با ادغام آن با شرکت SBC مدیرعامل یک وب پورتال به نام
Divvio را برعهده گرفته است. موفقیتهای دکتر اسلامبولچی در زمینههای
برنامه ریزی و نقشهای موثر وی در عرصه تکنولوژی موجب شد تا هفته نامه
بیزنس ویک در اواخر سال 2005 او را به عنوان یک پیشتاز عرصه تکنولوژی معرفی
کرد. وی همچنین در طول سالهای 2001 تا 2005 در فهرست رهبران برتر
سیاستهای اجرایی تکنولوژی قرار گرفت. وی اخیرا کتابی با عنوان چشم انداز
2020 درباره اساس و برنامه ریزی صنعت ارتباطات تا دو دهه آینده منتشر کرده
است.
دکتر اسلامبولچی همچنی طی مدت فعالیت خود به عنوان رییس و
مدیرعامل AT &T Labs با گروهی از بهترین دانشمندان و مهندسان جهان در
تغییر میراث شبکههای اطلاعاتی نقش ویژهای داشت.
دکتر اسلامبولچی
تاکنون بیش از یک هزار حق ثبت ابداع را به خود اختصاص داده و همین موضوع
باعث شده که از سوی انجمن مخترعان و ابداع گران نیوجرسی به عنوان ابداع گر
سال 2001 معرفی شود عنوانی که پیش از این به افرادی چون توماس ادیسون و
آلبرت انیشتین داده شده است. زمانی که درخواست این مصاحبه از طریق ایمیل به
وی داده شد بلافاصله آن را پذیرفت و در کوتاهترین مدت به پرسشهای ما
پاسخ گفت. در انجام و هماهنگی این مصاحبه آقای علیرضا کاشیان نیز تلاشهای
فراوانی را انجام دادند که از ایشان و همچنین خانم ندا لهردی برای
ترجمه مصاحبه تشکر میکنیم.
به عنوان پرسش نخست مایلیم بدانیم بعد از یک دوره مسوولیت و فعالیت موفق در شرکت AT &T هماکنون مشغول به چه کاری هستید؟
در
حال حاضر من رییس و مدیر عامل یک وب پورتال به نام Divvio هستم که به
کاربران اجازه میدهد به وسیله بهترین و پیشرفتهترین فناوریهای آموزشی و
نسل دوم خدمات تحت وب (web2.0 )، شبکه (کانال)های محتویات دیجیتال شخصی
بسازند. این تکنولوژی یکی از منحصربه فردترین تکنولوژیهای قرن 21 است،
چون با استفاده از یک زبان بینالمللی و الگوریتمهای آموزشی ماشینی
توانایی ایجاد محتویات مولتی مدیا شخصی را برای کاربران خانگی و تجاری به
وجود میآورد. من این تکنولوژی را با استفاده از حدود 30حق ثبت ابداع
(Patent ) و در طول شش ماه گذشته در ایالات متحده ارائه کردهام.
علاوه
بر این من ریاست و مدیرعاملی شرکت «2020 Ventare Partners » را هم بر عهده
دارم. این شرکت تکنولوژی و خدمات اجرایی شرکتهای خصوصی سهامی عام و
سرمایهگذاران بورس را در حوزه زیرساختی مخابرات، فراهم میکند.
بدون
شک AT &T یکی از بزرگترین شرکتهای ارتباطی در ایالات متحده به شمار
میآید؛ در حال حاضر وضعیت این شرکت بعد از تغییرات وسیع سال گذشته به چه
صورتی است؟
در سال گذشته با تمرکز بر کاربران 22 ایالت، ادغام AT &T
با دو شرکت SBC و BellSoutl کامل شد و حالا هم شرکت بزرگ Cingalar با در
اختیار داشتن 61 میلیون کاربر از 49 ایالت در آمریکا به طور کامل به AT
&T تعلق دارد و به زودی به AT &T Wireless تغییر نام خواهد داد.
آمارهای مقدماتی نشان میدهند درآمد AT &T در سال مالی 2006 به
117میلیارد دلار رسیده است. در حقیقت AT &T نهمین شرکت بزرگ ایالات
متحده آمریکا و هجدهمین در سطح دنیا است. این شرکت حدود 300هزار کارمند
داشته و فعالیتهای آن در سرتاسر جهان با برند AT &T شناخته میشود.
این در حالی است که AT &T در میان کاربران تمام کشورها به عنوان پیشگام
و مبتکر در عرضه خدمات ارتباطی شبکههای مبتنی بر IP ، به حساب میآید. در
آمریکا اما این برند به دنبال پیشتازی AT &T درعرضه خدمات اینترنت
بیسیم و پرسرعت، برقراری ارتباط مخابراتی محلی و با فواصل دور و راهنمای
شهری و مشاغل مجازی توانست به محبوبیت قابل توجهی برسد.
از طرفی به
عنوان بخشی از سیاستهای تکمیلی، این شرکت در حال گسترش عرضه خدمات ویدئویی
خود مانند خدمات مربوط به نسل آینده تلویزیونها با عنوان AT &T Fiber
و رساندن آنها به کاربران خانگی است. AT &T عرضهکننده خدمات ارتباطی
به کاربران سراسر دنیا است و به عنوان مثال با استفاده از روشهای کنترل از
راه دور دسترسی به بیشتر از 45هزار نقطه در 149 کشور را فراهم کرده است.
Cingalar
هم با وسیعترین پوشش شبکههای بیسیم به کاربران آمریکایی امکان برقراری
تماس با استفاده از تلفن بینالمللی در شش قاره و 190 کشور دنیا را همراه
با ارائه سرویسهای بیسیم انتقال دیتا برای کاربران لپتاپ و دیگر
ابزارهای دیجیتالی قابل حمل، فراهم میکند.
AT &T یکی از بزرگترین
شرکتهای عرضهکننده خدمات اینترنت پرسرعت با 1/12میلیون خط فعال تا پایان
سال 2006 و یکی از عرضهکنندگان مهم اینترنت بیسیم (wi-fi ) با 47هزار و
500فضای ارتباط با اینترنت رایگان (Hot Spot ) در 79کشور دنیا است.
همچنین
این شرکت با تصاحب مجموعهای از شرکتهای بزرگ فعال در آمریکا توانسته ضمن
فراهم کردن تقاضا و نیازهای مختلف کاربران، نقش مهمی در ادغام و تلفیق
سرمایهها داشته باشد. به این ترتیب تجمیع دارایی و سرمایهها و نظم و
انسجام بخشیدن به آنها میتواند مقدمات حضور در بازار محصولات جدید مانند
نرمافزارهای مولتی مدیا را برای این شرکت فراهم کند.
ادامه این روند
و داشتن کنترل کامل بر سیستمهای بیسیم، AT &T را به عنوان یک شرکت
بزرگ تلفیقی در زمینه ارتباطات نه تنها در آمریکا بلکه در تمامی دنیا مطرح
میکند. چنین مسوولیت بزرگی مشکلاتی را هم به دنبال خود دارد که ناشی از
فرصتهای چند بعدی هستند، فرصتهایی که از زیرساختها سرچشمه گرفته و
کاربران خانگی و تجاری را نشانه میروند.
شما سالها در زمینه شبکهها و
زیرساختها کار کردهاید، یک پرسش اصلی توسعهای در حوزه ارتباطات این است
که آیا باید ابتدا شبکهها و زیرساختها را ساخت و بعد انتظار ارائه
سرویسها و Aplication را روی آن داشت یا اینکه با ایجاد بخشی از یک شبکه و
ارائه سرویسهای همزمان باید توسعه را پیش برد؟
زیرساختها برای عرضه
خدمات لازم و ضروری هستند. در گذشته این دو در واقع یکی بودند. بهتر است
شبکه عمومی سوئیچینگ تلفن (PSTN ) و الکترونیک سوئیچینگ را بررسی کنیم.
زمانی که این شبکهها در دهه 70 گسترش پیدا کردند، یک زیرساخت و خدمات
پایهای محسوب میشدند. این جریان باعث اضافه شدن امکانات و قابلیتهای
جدید به این شبکهها شد. در ارتباطات مبتنی بر IP شما زیرساختهای IP شامل
مسیریابها (routers )، فیبرهای نوری (optics )، شبکههای اولیه بیسیم و
مکان یابها و لایههای فیزیکی لینک و شبکه را در اختیار دارید. لایههای
شبکه و زیرساختهای مربوط به آن از لایه خدمات جدا هستند، بنابراین شما
خدمات VOIP و IPTV را که میتوانند شبکههای متعددی را دربرگیرند، در
اختیار دارید.
این یکی از مزایای بزرگ IP است که نه تنها امکان اجرای
سرویسهای مختلف را بر روی یک شبکه فراهم میکند، بلکه خدمات IP میتوانند
از یک نقطه به نقطه دیگر (برای مثال از یک شبکه کابلی به یک شبکه بیسیم)
منتقل شوند.
از طرفی ما برای کشورها یا شرکتهایی که تکنولوژی را به شکل یک تقاضا نمیبینند، نیاز به تغییر یا انتقال الگو داریم.
به
تکنولوژی باید به عنوان یک قدرتدهنده نگاه کرد، نه یک محصول. من معتقدم
آنچه که در اطراف یک شبکه وجود دارد، درون آن را هم تحتتاثیر قرار میدهد.
ما بخشهای درونی شبکه را تنظیم و به بخشهای بیرونی آن میرسیم تا به تقاضای کاربران نزدیکتر شویم.
تقاضای
کاربران در اندازهها و نیازها متنوع است. ما نه میتوانیم یک الگو و سایز
مناسب برای همه را فراهم کرده و نه اینکه الگوهای مصرفی کاربران خاص را
آماده کنیم. تنها یک سرویس رایج وجود دارد که میتواند جوابگوی کاربریهای
مختلف باشد.
بعضی اعتقاد دارند که پهنای باند اینترنت یک شاخص برای
توسعه ارتباطات به شمار میرود و در واقع کشوری که پهنای باند بیشتری داشته
باشد در جایگاه بالاتری در جدول شاخصهای توسعه قرار میگیرد، آیا شما با
این اعتقاد موافق هستید؟
اینترنت پرسرعت معیار مناسبی برای توسعه براساس
اینترنت است، اما عوامل دیگری هم مانند آموزش برنامههای تحت وب مثلP ،PHP
XML ، Java و...، دسترسی آسان به اطلاعات و همکاریهای بینالمللی برای
پیشرفت بهتر در این زمینه دخالت دارند.
با این حال فکر میکنم عوامل
بسیار دیگری هم مانند سیاستهای دولتی برای سانسور کردن، ابزارهای لازم
برای امکان نشر به زبانهای ملی هر کشور در وب و عوامل اقتصادی بر این
موضوع تاثیر میگذارند.
در واقع این عوامل هم به اندازه معیار اینترنت پرسرعت میتوانند شاخص خوبی برای توسعه ارتباطات باشند.
همین حالا هم ما با استفاده از خدمات محدود اینترنت پرسرعت کاربریهای مختلفی را در اختیار داریم.
رایج شدن بازی و سرگرمیهای آنلاین و امکان دانلود کردن محتویات مختلف نمونههای خوبی از این کاربریها هستند.
در
بخشهای تجاری هم وقتی به جستوجوی کالاهای موردنظرمان در دنیای وب
پرداخته و آنها را میخریم، میتوانیم شاهد سرویسهای پیشرفته و بهتری
باشیم.
به عنوان مثال خریداران خودرو در دنیای مجازی میتوانند فضای
360درجه بیرونی و نماهای باکیفیت داخلی خودروها را در اختیار داشته باشند.
تله
مدیسن (Telemedicine ) یا بازنگری اسکنهای پزشکی از طریق وب برای
رادیولوژیستها یکی دیگر از امکانات مهمی است که تنها به وسیله اینترنت
پرسرعت میتواند به مرحله اجرا برسد.
در حقیقت اینترنت پرسرعت از آنجایی که امکانات و کاربردهای جدید را در دسترس کاربران قرار میدهد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به علاوه دسترسی کاربران به اینترنت پرسرعت یک شرط و امکان لازم است و نه کافی.
میزان
پوشش و نفوذ هم جایگاه خاص خودشان را دارند. از طرفی دسترسی آسان کاربران
به خدمات باکیفیت، پیوسته و البته دسترسی به زیرساختها در مواقع لزوم همگی
موارد مهمی هستند که نباید تحت عنوان اینترنت پرسرعت از آنها به راحتی
گذشت.
در بسیاری از کشورها به دلیل دورافتادن از بکبونهای بینالمللی
هزینه پنهای باند از هزینه آن در بسیاری از کشورهای صنعتی بیشتر است. این
موضوع در فرآیند سرمایهگذاری و توسعه اینترنت تاخیر ایجاد کرده و توسعه
اینترنت را با مشکل مواجه میکند و در بعضی موارد حتی مسوولان دولتی
معتقدند که کاربران خانگی نیازی به دسترسی به اینترنت پرسرعت برای استفاده
روزانه ندارند. نظر شما درباره شاخص توسعه و اینترنت پرسرعت در کشورها
چیست؟
اگر اطلاعات واقعا فصل آینده روند توسعه (بعد از کشاورزی و صنعت)
باشد، من زیرساختهای اینترنت را به زیرساختهای حملونقل یک کشور تشبیه
میکنم. در گذشته در اغلب کشورها توسعه با معیار نزدیکی به یک راهآهن،
بزرگراه یا یک فرودگاه سنجیده میشد.
به نظر من کشورهای در حال توسعه
باید با چنین دیدگاهی، سرمایهگذاریهای اولیه خود را برای حمایت بیشتر از
توسعه زیرساختهای اینترنت در مناطق مرکزی و اصلی به کار بگیرند.
ارتباط
و دسترسی به محتوا هم بخش حساس و تعیینکنندهای است. در اختیار داشتن
پهنای باند وسیع بدون محتوا مثل داشتن یک خودروی فراری (Ferrari ) با تنها
یک جاده خاکی است!
از طرفی لازم است به داشتن محتواهایی قابل تغییر برای فضاهای محلی و البته نامحدود برای دسترسی جهانی هم فکر کنیم.
برای
مثال شما در زیرساختهای ذخیرهسازی محلی سرمایهگذاری میکنید که نه تنها
محتوای محلی را در خود جا میدهد بلکه میتواند برای مضامین جهانی هم
پاسخگو باشد.
به این ترتیب نیاز به ارتباطهای طولانی و گران هم مرتفع
شده است. این همانندسازی میتواند درباره ماهوارهها و یا همکاری با
کشورهای منطقهای هم انجام شود.
این جریان در هند با بکارگیری عواملی
مانند: آموزش، بهبود ارتباطات با استفاده از کابلهای جدید فیبرنوری، حذف
تدریجی نظارت دولت بر مخابرات و خصوصی سازی اتفاق افتاد.
شاخص توسعه در
هند بالا است با این وجود گویا هنوز بیشتر کاربران هندی به اینترنت دسترسی
ندارند. بنابراین هنوز ظرفیت و پتانسیلهای زیادی برای توسعه در آنجا وجود
دارد.
شما برای سالهای متمادی مسوولیتهای متعددی را در بزرگترین
شرکتهای شبکه داشتید آیا در این مدت شانس مقایسه توسعه زیرساخت در آمریکا
را با دیگر کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه داشتید؟
مسلما، من روند توسعه در بسیاری از قارهها را مانند اروپا، آسیا و اقیانوسیه و آمریکای لاتین را بررسی کردهام.
به
اعتقاد من پیشرفتهای سازمان یافته و قابل توجهی در سرتاسر دنیا اتفاق
افتاده است اما آنچه به عنوان کمبود این پیشرفتها حس میشود، تجربه دنبال
کردن و به اوج رساندن اهداف بزرگ است که این موضوع نیاز به بررسی و
فعالیتهای کارشناسی دقیق دارد.
با این وجود فکر میکنم با کمی آموزش
اولیه و پایهای کشورهای زیادی میتوانند به راحتی با روند توسعه ایالات
متحده هماهنگ و همراه شوند.
به همین دلیل هم هست که معتقدم برای پیشرفت
سختافزاری آسیای پاسیفیک (آسیا و اقیانوسیه) و برای پیشرفتهای نرمافزاری
ایالات متحده آمریکا جزو بهترین کشورها هستند.
موج انقلاب سیلیکونی به
عقیده برخی از صاحبنظران ناشی از همکاری متخصصان، محققان برجسته، مهندسان و
تاجران کشورهای مختلف در سیلیکون ولی بود، آیا شما با این نظر موافقید؟ تا
چه حد متخصصان خارجی را در شکلگیری و رشد این موج سهیم میدانید؟
نه
تنها افراد مستعد سرتاسر جهان بلکه معتبرترین دانشگاههای فنی کالیفرنیای
شمالی هم در نوآوریهای منطقه Bay Area (که مدتها پیش Silicon Valley
نامیده میشد) نقش داشتهاند و البته حضور شرکتهایی مانند HP ، Varian
Associates ، Spectra Physics ، Fairchild Semiconduvtor و... موسسان شرکت
بزرگ GOOGLE هم الگوریتم اولیه کار خود را در Stanford (بخشی از منطقه
Silicon Valley ) شروع کردند.
در منطقه Bay Area رابطهای عمیق میان یک دانشگاه و یک محیط صنعتی خلاق وجود دارد.
برتری در هر زمینه مانند ورزش، سرگرمی، کار و تجارت یا تکنولوژی کوچکترین ارتباطی با جنسیت، رنگ پوست و یا اصل و نسب ملیتی ندارد.
دره
Sillicon قسمتی از ایالات متحده آمریکا است که به وسیله مهاجران سرتاسر
دنیا که در طی مسیر زندگی خود یا حتی یک فرصت جذب آن شدهاند، به وجود آمده
است.
Sillicon Valley توانست اعتبار و شهرت لازم را کسب کند تا مکانی
برای تلاقی عقل و هوش با سرمایه و شکلگیری صنعتی بزرگ و رو به رشد شود.
این
منطقه به ویژه برای مهاجران با استعداد کشورهای دیگر جاذبهای مناسب به
حساب میآید تا بتوانند استانداردهای آموزشی مورد نظرشان در زمینه تکنولوژی
را در آن پیدا کنند.
به این ترتیب Sillicon Valley بهترین بهترینهای سراسر دنیا را در اختیار دارد.
ایالت
متحده توسعه طرح و ایدهها را هم حمایت کرد. فکر میکنم این حمایت ترکیبی
از یک فضای آزاد است که تحقق موفقیتهای Sillicon Valley را به دنبال داشته
است.
از طرفی تنوع و تمایز استعدادها آن را جذاب و جذابتر کرد، تنوعی
نامحدود نه تنها در نژاد و ملیت بلکه در طیف گسترده مهندسان، کارشناسان،
تاجران و حتی هنرمندانی که هر روز به تعداد آنها اضافه میشود. همان
امتیازی که جوامع بزرگ از آن بیبهرهاند.
کشور هند از بازگشت متخصصان و
مغزهای فناوری اطلاعات خود بسیار سود برده و هماکنون به یکی از قطبهای
بزرگ فناوری اطلاعات در جهان تبدیل شده است. چرا چنین تجربهای برای افراد
مهارت دیده و متخصص سایر کشورها تکرار نشده است؟
این موضوع میتواند با
فرهنگ هند که از روابط خانوادگی و فامیلی تغذیه میشود، استانداردهای
آموزشی آنها، اجبار آنها به پذیرش سرمایهگذاریهای خارجی و یا چنین مواردی
مرتبط باشد.
از آنجایی که بسیاری از مردم این کشور به زبان انگلیسی
صحبت میکردند، هند مدتها مکان مناسبی برای سرمایهگذاری انگلیسی زبانان
به حساب میآمد.
به دنبال گسترش نفوذ اینترنت پرسرعت در این کشور در اواخر دهه 90، آنها توانستند ارتباط بیشتری با کشورهای دیگر برقرار کنند.
علاوه بر این لازم است جاذبههای تجاری هند که مهمترین آنها وجود استعدادهای زیاد با هزینه کم است، را هم در نظر بگیریم.
همان
چیزی که ایالات متحده را به سرمایهگذاری در این کشور ترغیب کرده تا به
تولید محصولاتی منجر شود که این کشور را از کشورهای دیگر متمایز میکند.
بنابراین
در میان شرکتهای بزرگ این کشور میتوانید خیلی سریع نام IBM ، HP و GE را
ببینید. به عقیده من روند توسعه تنها با تکیه به استعدادها جلو نمیرود.
به صنعت پردازندههای نیمه رسانا در کشورهای تایوان و کره که جریان دگرگونی
و توسعه تقریبا در آنها اتفاق افتاده است نگاه کنید.
از طرفی من واقعا
به استعدادهای فوقالعاده و چشمگیر ایرانی اعتقاد دارم. ایران میتواند یک
قدرت تکنولوژیک بزرگ در قرن 21 بوده و به این ترتیب به کاهش میزان بیکاری،
افزایش توان تولید و بهرهوری و ایجاد مشاغل بهتر برای مردم خود کمک کند.
ایران
نه تنها در زمینه فرهنگ و منابع غنی است بلکه در دانش تکنولوژیک هم به
یافتههای قابل ملاحظهای رسیده است. این کشور با دانشجویان برجسته و
ممتازش که به من احساس غرور و سرافرازی میدهند، نفس میکشد.
شما برای
دورهای، مدیریت یکی از بخشهای پژوهشی و ابداعی جهان یعنی AT &T Labs
را بر عهده داشتید. اگر ممکن است توضیح دهید که چه عناصری که میتواند به
فعالیتهای تحقیقاتی سرعت بدهد و چگونه میتوان سرعت تبدیل تحقیق و ابداعات
را به گروههای عملیاتی و اجرایی افزایش داد؟
آنچه در AT &T Labs
انجام دادم برای گسترش طرحهای «سسیستمهای حمایت عملی» (Operantional
Support Systems ) شامل: صدور صورتحسابهای مالی، فروش و برآورد درآمد حاصل
از آن بوده است.
این موارد به چندین مرحله اتوماسیون نیاز داشت که باعث
ایجاد مشکل در خدمات IP میشدند، چون نظارت و مدیریت بر چنین فعالیتهای
بزرگی بدون در اختیار داشتن جزئیات فرآیند اتوماسیون آن تقریبا غیرممکن
است. من دو نظریه جدید را در AT &T گسترش دادم که در تمام ایالات متحده
هم پذیرفته شد. این دو نظریه شامل نظریه یک و نظریه صفر هستند. نظریه یک
درباره فرآیند سادهتر کردن و آسان شدن امور است که در آن میگوییم: یک بار
انجامش بده، درست انجامش بده و از آن در همه جا استفاده کن. نظریه صفر هم
درباره اتوماسیون نهایی کارها و امور با استفاده از طرحهای بزرگ تکنولوژی
است. برای داشتن اطلاعات بیشتر درباره این دو نظریه موثر میتوانید به
وبسایت من در آدرسwww.2020vp.com مراجعه کنید.
شما در طی فعالیت خود
احتمالا شاهد فعالیتهای تحقیقی موازی زیادی را در سازمانهای مختلف
بودهاید. آیا چنین موضوعی در ایالات متحده متداول است و آیا قانونی در این
کشور برای کنترل پروژههای تحقیقاتی موازی قبل از تصویب بودجه آنها وجود
دارد؟
فکر میکنم این روزها انجام تحقیقات مشابه کمتر از گذشته متداول
است. موازی کاری لزوما بد نیست. در تحقیقات اولیه دنبال کردن چند راه
متفاوت اهمیت دارد چون با این کار همراه با کسب اطلاعات بیشتر به
دانستههای علمی هم اضافه میشود. در ادامه اما تلفیق کارها با هم و یا
تغییر آنها به کارهایی که به زمان کمتر و یا زمان بیشتر نیاز دارند، مهم
است.
یادآوری و اشاره به کارهای موازی و روشها رقابتی برای حل بعضی
مشکلات مناسب است، چون این کار نوآوریها را به سمت یک هدف متمرکز میکند.
در بیشتر مواقع روشها فنی و تکنیکی نباید تنها به یک رویکرد یا راهحل
منتهی بشوند.
مایلیم نظر شما را هم درباره نقش دانش و خصوصا گروههای
دانشگاهی در توسعه ICT بدانیم. به نظر شما شرکتهای بزرگ آیتی در ایالات
متحده میتوانند فعالیتهای تحقیقاتی خود را بدون همکاری با دانشگاهها
انجام بدهند یا خیر؟ آیا این شرکتها به تواناییهای علمی دانشگاهها
وابستهاند؟
مسلما دانشگاهها در توسعه ICT نقش دارند. به نظر من رابطه
دانشگاهها و شرکتهای بزرگ نوعی همزیستی است. دانشگاهها به وسیله
تواناییهای علمی و دانشجویانشان تحقیقات خلاقانه و بهتری را ارائه
میکنند. شرکتها هم تواناییهای مشابه را دارند اما مشکلاتی مثل تشخیص
اهمیت انتخاب موضوع و محققان آن درنهایت نشان میدهند که رمز انجام یک
تحقیق موثر، کار بر روی مشکل واقعی است که این امر نیاز به داشتن
استعدادهای علمی کافی دارد. از طرفی معتقدم دانشگاهها منبع بزرگی برای
پیشرفت استعدادها هستند و همکاری تنگاتنگی میان پیشرفت استعدادها با منابع
آن وجود دارد.
شرکتهای ایالت متحده باید برای حفظ استعدادها با منابع آن وجود دارد.
شرکتهای
ایالات متحده باید برای حفظ استعدادهای جوان و قابل پیشرفت خود تلاش کنند.
نژاد بشر تحمل باقیماندن یک گروه سنی در راس امور مختلف را ندارد.
دانشگاهها در واقع منابع اصلی تولید و پرورش استعدادها هستند.
با
فراگیر شدن شبکههای IP و مفاهیم جدیدی مثل NGN آیا شما فکر میکنید که
شبکههای ارتباطی قدیمی از بین میروند؟ شما پیشبینی میکنید چند سال دیگر
چنین تحولی صورت میگیرد؟
اگر منظور شما از شبکههای قدیمی، سیستمهایی
مثل شبکه عمومی سوئیچینگ تلفن (PSTN ) است باید بگویم بله، آنها به تدریج
ناپدید شده و از بین میروند. این اتفاق ممکن است به اندازه چندین دهه طول
بکشد.
فکر میکنم با گذشت زمان دنیای کابلها جای خودشان را به دنیای
سیستمهای بیسیم داده و نقل و انتقالات تکنولوژی در چرخههای کوچکتر
بهخصوص برای طرحهای تجاری، اتفاق بیفتد. ارتباطات IP با تفکیک لایه خدمات
از لایه شبکه، میتوانند این الگو را جابهجا و منتقل کنند. علاوهبر
اینها، زمان زیادی برای از میان رفتن شبکههای قدیمی مثل شبکه سوئیچینگ
محلی آمریکا لازم است، اتفاقی که احتمالا تا سال 2020 هم نمیافتد.
با
وجود گسترش فناوری 3G در کشورهای توسعهیافته، هنوز بعضی کشورهای در حال
توسعه روی توسعه تکنولوژی GSM کار میکنند.خطرهای ورود به نسل جدید خدمات
ارتباطی چه چیزهایی هستند؟ چرا در کشورهای در حال توسعه سرمایهگذاری کمتری
برای سرویسهای ارتباطی جدید انجام میشود در حالی که آنها از
تکنولوژیهای جدید سود بسیاری میبرند؟
فکر میکنم نیازهای اولیه به
عامل قدرت خرید وابسته است. این نیازها در میان کشورها متفاوتند. هیچکس
تمایلی به سرمایهگذاری در تکنولوژی و سیستمهای قدیمی و ابتدایی ندارد. در
این کشورها نه تنها هزینه نیازهای اولیه از میزان درآمد بیشتر است بلکه
پشتیبانی و حمایتهای طولانی هم میتواند موضوعی جدی باشد.
در واقع به
اعتقاد من این نیازها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و براساس برآورد
هزینه نیازهای خاص، تغییر میکند. فکر نمیکنم در سیستمهای ارتباطی یک
نیاز برای همه یکسان باشد.
معیارهای مشخصی برای بررسی در این زمینه وجود دارد.
از
جمله این معیارها عبارتند از: قدرت خرید اولیه، حمایتهای مالی موجود،
امکان گسترش، نقشه و طرحهای مشخص، شبکههای مبتنی بر IP و.... علاوه بر
این، شرکتها به سرمایه و داراییهای لازم برای سرمایهگذاری، دانش و
توانایی علمی برای ساخت و تولید و کاربرانی که استطاعت مالی برای استفاده
از این زیرساختها را داشته باشند، نیاز دارند.
شبکهها در واقع چرخههایی هستند که به روند توسعه اقتصادی کشورها کمک میکنند.
با
گسترش شبکههای بیسیم و افزایش تعداد کاربران نهایی اینترنت پرسرعت، به
نظر شما آیا دسترسی به اینترنت از طریق فیبر نوری میتواند از لحاظ هزینه و
کاربری با اینترنت بیسیم مقایسه شود؟
دسترسی به اینترنت از طریق فیبر
نوری در آمریکا هماکنون برای تمام شرکتهای تجاری و بعضی کاربران خانگی
در چندین ایالت میسر است و توسعه آن در ایالتهای دیگر ادامه دارد.
زیرساختهای
فیبر میتواند فضای رقابتی لازم را برای شرکت های عرضهکننده خدمات کابل
به وجود بیاورد. با رسیدن این فیبرها به تکنولوژیهای خانگی هر شخص
میتواند به پیدا کردن جواب پرسشهای خود به وسیله نوآوری امیدوار باشد. از
طرفی هزینه این خدمات برای کاربران خانگی تا چندین برابر کاهش پیدا
میکند.
مساله قابل توجه دیگر کاهش هزینهها برای کارخانهها و شرکتهای عرضهکننده تجهیزات زیرساخت است.
به
این ترتیب دسترسی کاربران نهایی به اینترنت از طریق فیبر نوری امکانپذیر
به نظر میرسد. البته این موضوع به چندین عامل بستگی دارد که تراکم جمعیت
(شهری در برابر روستایی) یکی از آنها است.
فیبرهای نوری نسبت به
سیستمهای بیسیم یا اینترنت پرسرعت در مناطق متراکم و پرجمعیت بهتر و
راحتتر به کار برده میشوند. در مقابل اینترنت بیسیم مانند WIMAX برای
مناطق شهری با تراکم کمتر مناسب است.
AT &T یکی از شرکت های خصوصی
بزرگ در ایالات متحده بوده است. از آنجا که در بسیاری از کشورهای در حال
توسعه چنین گرایشهایی به خصوصیسازی وجود دارد، میتوانیم دلایل موافق و
مخالف شما را درباره روند خصوصیسازی در صنعت ارتباطات آمریکا بدانیم؟
این
شرکت با وجود بعضی فشار و محدودیتهای قانونی دولت در سال 1934 و سالهای
اواخر دهه 50 و البته با محرومیت از ادامه فعالیت در میان شرکتهای
اپراتوری محلی در سال 1984، سالهای متمادی به عنوان یک شرکت سهامی عام
فعالیت کرده است.
محرومیت از فعالیت به عنوان یک شرکت اپراتوری محلی هم
به دنبال به دست آوردن یک امتیاز انحصاری اتفاق افتاد. خصوصیسازی در
حقیقت مزایا و معایبی دارد.
مزایای خصوصیسازی شامل: افزایش فضای
رقابتی، بهبود کارایی و راندمان، افزایش قدرت تولید و بهرهوری، بهبود
ارتباط با مشتری، نظارت دولتی کمتر و البته کاهش لزوم سرمایهگذاری در
زیرساختها، کاهش زمان برگشت سرمایه، کمتر شدن میزان خدمات عمومی و حتی
گاهی کاهش هزینههای مربوط به تحقیقات و توسعه (R &D ) است.
از طرف
دیگر بهتر است بدانید صنعت مخابرات آمریکا با استفاده از سرمایههای
بخشخصوصی شکل گرفت. دولت تنها وظیفه نظارت بر عملکرد شرکتها و سازمانهای
وابسته به این صنعت را به عهده داشت و هیچ بودجهای را به مخابرات اختصاص
نداد.
این الگو در آمریکا بازده خوبی را به همراه داشت و میتواند در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم به کار گرفته شود.
در
یکی از مصاحبهها ، شما درباره آینده روشن VOIP صحبت کرده بودید. اما در
همان مصاحبه شرکت Skype را تنها یک وسیله سرگرمی معرفی کردید. آیا فکر
میکنید این وسایل سرگرمی نقش مهمی در کاربری آینده اینترنت برای ما خواهند
داشت؟
همه سرگرمیها را دوست دارند اما شما در امور کاری و تجاری خود
از آنها استفاده نمیکنید! خدمات Voice ، VOIP یا مدارهای سوئیچینگ برای
کنترل و راهاندازی مواردی مانند خدمات اضطراری و فوری به کار برده
میشوند.
شبکه سوئیچینگ عمومی (PSTN ) بسیار بزرگ است، چون تقریبا هر
کسی در دنیا میتواند به آن دسترسی داشته باشد (نشانه و مظهر قانونSkype .
(Metcalfe . و بعضی شرکتها و موسسات سعی دارند این مسائل را کنار گذاشته و
تنها خدمات ارزانقیمت را عرضه کنند، در حالی که این روند سودمند و مفید
بودن خدمات آنها را به خطر انداخته و کاهش میدهد.
جریانی بسیار مشابه
آنچه برای شرکت CB و شرکت رادیویی HAM که هر دو میتوانند نمونههای قابل
توجهی از ارتباطات باشند، اتفاق افتاد. اما این شرکتها لزوما نمیتوانند
APPLICATION (کاربری)های مناسبی را در مقایسه با سیستمهایی مانند PATN و
شبکه عمومی موبایل زمینی (PLMN ) عرضه کنند.
البته این را میدانم که هر جا خدمات ارتباطی IP شکل غالب ارتباطات بوده Skype نقش مناسبی مشابه به سیستمهای عمومی داشته است.
بهتر است بدانیم که اینترنت ابزار خوبی برای APPLICATIONهای ابداعی و قابل توسعه است.
به
همین دلیل با طیف وسیعی از برنامه و طرحهای خوب، ایدههای متناسب با
تقاضا سلیقه عمومی و البته طرحهای غیرقابل بررسی و نامناسب روبهرو
میشویم. در واقع انتقال ابزارهای مولتیمدیا و تنوع کاربران نتیجه افزایش
تقاضا برای اینترنت پرسرعت است.
به عنوان سوال پایانی مایلیم تعریف شما را از WEB2.0 (نسل دوم خدمات تحت وب) بدانیم؟
باید
بگویم WEB2.0 در حالی که هدف برترارتباطات برای کاربریهای کابلی یا
بیسیم دیتا و ویدئو است در واقع روند شکلگیری و به اوج رسیدن شبکه جهانی
(WWW ) را ادامه میدهد.
با استفاده از APPLICATION, WEB2.0 ها به وسیله
دیتا بیسهلی (پایگاههای اطلاعات) طبقهبندی شده، شبکهای میشوند و سطوح
و وجوه مشترک کاربران میتواند تمام مناطق جغرافیایی و فیزیکی را در بر
بگیرد. اولین اصل مهم WEB2.0 با عنوان WEB ) به عنوان یک هدف) شامل موارد
زیر است:
- مهارت و تجربه کاربر توانگر
- پرداختن جز به جز به محتویات
- محتویات فعال و پویا (RSS )
- استفاده از امتیاز اطلاعات مشترک (عقل و هوش عمومی)
- استفاده از عبارات و اصطلاحهای عامیانه
- رفتارهای از پیش تعیین نشده کاربر
- برنامهریزی طولانی
-
قابلیت افزایش و بالا رفتن هزینههای موجود دومین اصل مهم «سازماندهی
شخصی» یا بررسی دقیق یک پورتال محتویات عمومی مثل پورتال ما با میلیونها
کاربر که به موارد زیر نیاز دارد:
- توانایی طبقهبندی محتویات براساس میزان فعال بودن آنها
- مهار اطلاعات مشترک
- و بالاخره به اشتراکگذاری و بررسی برنامههای ویروسی
مصاحبه کننده: شهرام شریف
منبع: دنیای اقتصاد
برگرفته از: donya-e-eqtesad.com
http://www.creativity.ir/index2.php?option=com_content&task=view&id=4366&pop=1&page=0&Itemid=150