اگر شکست خوردید،‌ راهتان را عوض کنید.

باراک اوباما، رییس جمهور کنونی ایالات متحده آمریکا در در کتابش The Audacity of hope در مورد شکست خوردن و روی پای خود برگشتن به این شرح نوشته:‌ “من همیشه در ذهنم نسبت به راهی که پیش گرفتم شک داشتم. احساسی را داشتم که یک بازیگر بعد از اینکه سال ها خود را وقف رویایش کرده دارد. بازیگری که بین ساعت هایی که می رود تست بازیگری می دهد گارسنی هم می کند، فقط برای اینکه به رویایش برسد. او می فهمد که رویایش محقق نمی شود، حال یا باید این حقیقت را بپذیرد و به دنبال مشاغلی که واقع گرایانه ترند برود یا نه، دایم حقیقت را نفی کند و آخر هم درمانده بماند.


وقتی شخصی مثل رییس جمهور آمریکا زمانی چنین احساسی داشته و حتی او هم به خودش و راهی که انتخاب کرده شک داشته، خب پس می توان گفت هر کسی هم می توان لحظاتی احساس کند که راهش را گم کرده و در مسیر درستی قرار ندارد. بعضی اوقات شما باید از رویایی دست بکشید تا بتوایند تمام توجه تان را روی رویای دیگری که می توانید به آن دست یابید بگذارید. اگر در رسیدن به رویایی شکست خوردید، قرار نیست تا ابد روی هر چیزی که کار کنید شکست بخورید. باید بدانید که کی از رویایی دست بکشید و به رویای دیگری فکر کنید و برای آن وقت بگذارید.

با دیگران خوب رفتار کنید.

ریچارد برنسون همیشه به این اعتقاد داشته که کارمندانش هر چه قدر بخواهند می توانند مرخصی تفریحی بگیرند چون او یک کمپانی را فقط به مدیر عاملش نمی داند. یک کمپانی را تمام انسان هایی که برای رسیدن به هدف والایی تلاش می کند می داند. اگر کارمندان شما احساس کنند برایشان ارزش قایلید دیگر هدف شرکت را یک هدف تجاری نخواهند دید بلکه آن را یک هدف شخصی می دانند و بیشتر برای رسیدن به آن تلاش می کنند. برنسون می گوید:داشتن شخصیتی که به دیگران اهمیت بدهد بسیار مهم است. شما رهبر خوبی برای تیم تان نخواهید بود مگر اینکه آن ها را دوست بدارید. با این کار بهترین خصلت های آن ها را درشان پرورش می دهید.

تسلیم نشوید.

 راسل سیمونز ،مرد تجارت و فشن در گذشته اش چندین شکست داشته ولی هیچ گاه تسلیم نشده و دست از خلاقیت و نوآوری برنداشته است. او باقی کارآفرینان را با گفتن این جمله این طور تشویق می کند که:
همیشه راغب و دلگرم باشید به کاری که می کنید. شما هیچ گاه واقعا شکست نمی خورید مگر اینکه دست از تلاش بردارید. شکست واقعی در این صورت معنا پیدا می کند.

به برند تجاری تان هویت ببخشید.

بهترین برندها مخاطبان و پیروان خود را می شناسند و می دانند چه طور با آن ها ارتباط برقرار کنند. اسنوپ داگ که چندیست تجارت خود را راه انداخته، او قدرت مساله برند را فهمیده و در این باره می گوید: خیلی از برندها را شما نمی توانید لمسشان کنید و با آن ها احساس نزدیکی کنید. خودتان را به مشتریان تان این طور نشان دهید که طرف آن ها هستید تا آن ها به سمت شما بیایند.

منبع:

http://www.business.com/

برداشت آزاد خودم از این موضوع.