آیا تا به حال به ضعف های خود فکر کرده بودید و حس این به شما دست داده باشد که بخواهید سر خود را به دیوار بکوبید؟
آیا تا به حال به ضعف های خود فکر کرده بودید و حس این به شما دست داده باشد که بخواهید سر خود را به دیوار بکوبید؟
مغز ما به طور خارق العاده ای پویا است و دارای یک توانایی بالقوه که می تواند به آسانی در طول زندگی مان تغییر کند. در هر سنی می تواند مسیرهای عصبی جدیدی در بدن ما خلق و از نو تصحیح شود. این خاصیت پویایی مغز ما یک نعمت فوق العاده است که به ما این قدرت را می دهد تا از عادت های منفی حسی از جمله افسردگی، اضطراب و استرس به حالت های احساسی مثبت چون شادی و اعتماد به نفس تغییر حالت دهیم.
ما دهه شصتی ها و هفتادی ها سابقه بدی داریم. چرا که همه فکر می کنند ما تنبلیم، ناسپاسیم و زود بزرگ نمی شویم.
از طرفی دیگر ما بلندپروازیم، بی پرواییم، کلمه نه را متوجه نمی شویم. همه اینها ویژگی های مورد نیاز یک کارآفرین جوان است.
هدف از نوشتن این مقاله، بیان چگونگی شروع و ساخت و راه اندازی یک شرکت موفق در بازارهای جهانی توسط یک کارآفرین بوده است. نویسنده دیدگاه منحصر به فردی را برای شکل دهی یک کسب وکار بهتر و گرفتن تصمیمات در جایگاه یک رهبر، بیان کرده است. وی دیدگاهی را در مورد آنچه که مورد نیاز موفقیت است، ارائه می دهد.
هیچگاه یک کلیشه تبدیل به یک کلیشه نخواهد شد مگر اینکه منطقی به نظر برسد. اما این روزها به نظر می رسد که صاحبان یک کسب و کار می ترسند که یک سری حقایق بنیادی کسب و کار را قبول کنند و بیشتر اصرار بر این دارند که بر اساس قوانین خود جلو بروند. پرواضح است که تمامی این کلیشه ها هم درست نمی باشد. اما بعضی از آنها می تواند به عنوان یک میانبر و یا حسن تعبیر عمل کند و به افراد کمک کند که درست فکر کنند. به هر حال این سه کلیشه، در طول زمان جواب خود را پس داده اند و به گونه ای قابل قبول هستند.
آیا شما در حال حاضر یک کارمند تمام وقت هستید؟ خوب چگونه پرانرژی و فعال در ساعات کاری خود باقی می مانید؟ میلیون ها کارمند روزانه خود را در دنیایی از کار و رسیدگی به ارباب رجوع غرق می بینند. آنها مدام بر روی یک صندلی قوز کرده اند و به صفحه مانتیور خیره شده اند و در واقع کارایی بالایی هم ندارند. 60 ساعت در هفته کار می کنند و هیچگونه رضایتی از کار خود ندارند. اما آن دسته از اشخاص حرفه ای که نیاز به گذراندن بیشترین زمان بیداری خود در جهت تکمیل کارهای روزانه مرتبط با شغلشان دارند و از سویی نیاز به یک رضایت شغلی دارند، در این پست به تعدادی ایده اشاره می کنیم که این دسته از افراد را از بالا بودن عملکرد کاریشان مطمئن می سازد.
افراد عادی که به موفقیت های غیرعادی دست می یابند، علاقه خود را دنبال نمی کنند، آنها وسواس فکری خود را دنبال می کنند. به گفته نویسنده این متن، او در طول 25 سال مطالعه ارتباطات، تا کنون با کارآفرین موفقی روبه رو نشده است که برای تولید محصولات خود، شرکت، کسب و کار و موفقیت خود علاقه و شوقی نداشته باشد. اما او می گوید زمانی که برای توضیح کیفیت یک موفقیت، کلمه شوق و علاقه را استفاده می کند، حسی به او می گوید که این کلمه به خوبی نمی تواند کیفیت لازم را برای توضیح موفقیت یک شخص منعکس کند.
یک کسب وکار خوب با یک ایده خوب شروع می شود. یک سری اصول ابتدایی وجود خواهد داشت که هر کارآفرین نوپا می تواند با رعایت آنها یک ایده خوب کسب و کاری را همراه با کار فراوان، به سرانجام برساند. اما باید دقت داشت که تنها یک ایده خوب کسب وکاری نمی تواند باعث موفقیت و پیشرفت یک کسب و کار باشد. همانگونه که می بینید کسب و کارهای بیشماری با ایده های خوبی راه اندازی شده اند، ولی چرا برخی از آنها با شکست رو به رو شده و نتوانسته اند پیشرفت کنند؟
شما ممکن است در زمینه خلاقیت، در مورد خود نظراتی داشته باشید که شما را از خلاقیت واقعی دور کند، پس هیچگاه این 6 دیدگاه را در مورد خود نداشته باشید.
امروز، رسیدن به مقام مدیر ارشد اجرایی در هر شغلی، معنایی متفاوت دارد، به خصوص برای استارتاپ های تکنولوژی و اینترنت. اما در هر تعریفی از مدیر ارشد، داشتن مهارت های لازم، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. برای بدست آوردن این مهارت ها یک عمر تجربه نیاز است، اما راه های میانبری نیز وجود دارد. در اینجا به سه توصیه برای تبدیل شدن به یک مدیر ارشد موفق هرچند جوان اشاره می کنیم:
" برای زنده بودن، برای انسان بودن، برای بیدار بودن، باید از
لانه بیرون آمد. برای زندگی کردن، باید هرلحظه مشتاق مردن بود"
Pema Chodron
وقتی شکست می خوریم، بلند نمی شویم.
وقتی شکست می خوریم، به سرعت به جلو می رویم.
وقتی شکست می خوریم، دوام می آوریم.
" بعضی وقت ها چیزی می شکند، تا چیزهای دیگر به گونه ای بهتر به هم بپیوندند."
جان مک آفی (به انگلیسی: John McAfee) (زاده سپتامبر ۱۹۴۶) یک برنامه نویس کامپیوتر و موسس شرکت مکآفی است. او هم اکنون طبعه بلیز است.
مک آفی در انگلستان بدنیا آمد و در سیلم ویرجینیا بزرگ شد. وی از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰ بعنوان برنامه نویس در استخدام ناسا بود. وی از انجا به یونی وک رفت و بعنوان طراح نرمافزار استخدام شد و سپس به شرکت زیراکس رفت و بعنوان معمار سیستم عامل بکار مشغول شد. هنگامیکه وی در شرکت لاکهید کورپوریشن به کار مشغول بود با نخستین ویروس کامپیوتری پاکستانی برخورد کرد و پس از آن بود که مشغول به گسترش روشهای مقابله با ویروسهای کامپیوتری کرد.