بی گناهی یک کودک بهترین ابزار برای رسیدن به موفقیت است. کودکان توانایی این را دارند که دنیای اطراف خود را بدون قوانین سفت و سخت اجتماعی مختص به بزرگترها، بنگرند. خلاقیت، کنجکاوی و اراده سه عامل کلیدی برای موفقیت شما در سنین جوانی است. معمولا افراد بالغ توانایی دیدن فرصتهای زندگی را از دست میدهند. درحالی که کودکان نحوه کنارآمدن با دنیای اطراف را از بزرگترها میآموزند، همزمان هم می توانند آنها را آموزش دهند که چگونه با دارا بودن یک دید آزاد از جهان، به موفقیت برسند.
۱. شما هم یاد بگیرید که از ناشناخته ها استقبال کنید
قلمرویی از فرصت، زمانی خود را به شما نشان می دهد که شما به دنبال کشف چیزهای جدید باشید. کودکان در خلال یک دریافت راغب از فلسفه ها، دیدگاهها و قوانین جدید، دیدگاه خود را از جهان اطراف شکل می دهند. آنها اطراف خود را پر از ناشناخته ها میکنند، بدون اینکه مهارت رویارویی با آنها را داشته باشند. یک کودک بدون فرو برده شده در آب، نمی داند که چگونه باید شنا کند. در حالی که ممکن است که این مفاهیم ناشناخته یک کودک را بترساند، اما مانع آن نمی شود که با سر در آن شیرجه برود. برای رسیدن به موفقیت شما باید بر ترس خود از ناشناخته ها غلبه کنید. راحت نیست که موقعیت خوب کنونی خود را رها کنید و به دنبال کشف امکان های جدید در جهان باشید. بشریت، موجوداتی سراسر عادت هستند، یعنی تغییر برای آنها سخت است. جاده موفقیت یک جاده ناشناخته و ترسناک به نظر خواهد رسید اگر شما ندانید که به کجا بنگرید. هرباری که شما یک سفر جدید را آغاز می کنید، یک پله به موفقیت نزدیک تر می شوید.
۲. شما هم با ریسک کردن جایزه بگیرید
کودکان ترسی از اشتباه کردن ندارند. آنها در این سنین می آموزند که تنها راه برای جایزه گرفتن ریسک کردن است. یک کودک نوپا، بارها و بارها زمین می خورد، تا راه رفتن را بیاموزد. اما کودکان به این دست شکست ها اجازه نمی دهند که آنها را مغلوب سازند. آنها می فهمند که اهمیتی ندارد که چندبار به زمین بخورند، تازمانی که شما آنها را پشتیبانی می کنید. آنها انتخابی ندارند غیر از اینکه این حقیقت سخت را درک کنند، اینکه موفق نمی شوند اگر در ابتدا زمین نخورند. بزرگترها تمایل دارند که این درس را به فراموشی بسپارند، تا در زمانی که خطر می کنند، با هوشیاری کامل جلو بروند. برای رسیدن به موفقیت های بزرگ، شما باید شکست های بزرگ هم بخورید. قانونی به اسم آونگ در جهان وجود دارد که بر مبنای آن، برای هر تجربه بد که شما با آن روبه رو می شوید، تاثیر متضاد این تجربه نیز ممکن است. یک آونگ ویا پاندول، در دوجهت به طور برابر تاب می خورد. شما باید خطر کنید، شکست بخورید و سپس به هدفتان برسید.
۳. نه یعنی بله
کودکان نمی دانند که چه زمانی تسلیم شوند. آنها با وجود تضادها، بازهم به تلاش خود ادامه می دهند. اگر یک کودک بخواهد یک کارتون را تماشا کند، آنقدر اصرار می ورزد تا بالاخره به هدفش برسد. حتی اگر این فرایند به درگیری های چندساعته منجر شود. والدین یک تمایل ویژه برای شاد کردن کودکان خود دارند و در نتیجه، زمانی که منطقی به نظر برسد، این کار را انجام می دهند. زمانی که شما یک چیز به ظاهر بد را می خواهید، با یک جواب نه راضی نشوید. هدف خود را دنبال کنید و اگر به مانعی برخوردید، تسلیم نشوید. شما نباید انتظار داشته باشید که در اولین تلاش خود موفق شوید. هر شکستی را به عنوان یک مانعی در نظر بگیرید که در مسیر موفقیت، شما باید آن را کنار بزنید.
۴. سوال بپرسید
سوال کلید فهمیدن دنیای اطراف است. کودکی که در حال اکتشاف جهان اطراف خود است، هیچگاه دست از سوال کشیدن نمی کشد. اگر یک کودک آب نبات بخواهد، دست از خواستن نمی کشد. زمانی هم که موضوع مربوط به کنجکاوی یک کودک می شود، هیچ محدودیتی وجود ندارد. کودکان ترسی از پرسیدن سوال های سخت ندارند، به خصوص زمانی که قرار است به یک چیز مطلوب هدایت شوند. بزرگترها اغلب برای چیزی امید دارند که نیازی به سوال پرسیدن نداشته باشد. اگر چیزی را می خواهید، انتظار نداشته باشید که بدون پرسش و خواستن به آن برسید. درخواست برای افزایش حقوق، نشان دهنده انتظارات کارمندان شما از شما است. غرور مانع شما می شود که سوال درست را بپرسید. هیچ چیزی مثل پرسیدن یک سوال سخت، قدرت شما را نشان نمی دهد. سوال ها به جواب منجر می شوند و جواب ها منجر به موفقیت.
۵. قوه تصور خود را به افسار بکشید
کودکان از این نمی ترسند که از تصورات خود استفاده کنند و رویاهایی بزرگ داشته باشند. زمانی که شما از کودکان می پرسید که وقتی بزرگ شدند، می خواهند چه کاره شوند، آنها دقیقا همان چیزی را می گویند که می خواهند، و اهمیتی هم ندارد که چه قدر آن هدف بزرگ است. تصور یک کودک به وسیله محدودیت های بزرگترها، هیچگاه محدود نمی شود. کودکان به شما یاد می دهند که به هرچیزی که در تصور و رویای خود دارید و به آن فکر می کنید، خواهید رسید.
فکر خلاق یک عامل حیاتی برای نوآوری
است. کارآفرینان با رویاپردازی کردن آشنا هستند. یک فکر هنرمندانه را برای حل
مشکلات پیچیده اهرم قرار دهید تا به راه حل های خلاقانه دست یابید. هیچگاه بدون
داشتن یک رویا که برای ساختن آن تلاش کنید، به هدفتان نخواهید رسید.
منبع: http://www.entrepreneur.com/article/253584