دراین لحظه از شما می خواهم که چشمانتان را ببندید، تنها به یک کلمه فکرکنید، و ببینید چه چیزی به ذهنتان می آید. آن کلمه موفقیت است. این چیزی که همین الان به ذهن شما خطور کرد تعریف کنونی شما ازموفقیت است. زمانی که من این آزمایش را انجام دادم، چشمانم را بازکردم تا آن چیزی را ببینم که وقتی چشمانم بسته بود تصور کردم. شاید همین دلیل این باشد که الان به خاطرهرآنچه که درزندگی ام کسب کرده ام، خوشحالم. البته اشتباه نکنید، من هنوز اهدافی دارم. هنوز تشنه رسیدن به یک سری چیزها هستم. اما به هرحال ازهرجایگاهی که الان دارم راضی هستم، خوب این است معنای واقعی زندگی. هیچگاه ثروت هدف من نبوده است. هیچگاه تعریف من از موفقیت این نبوده است که اگر این بود، احساس رضایت کنونی ام را هیچگاه نداشتم. من هنوز هم گاهی چشمانم را می بندم و آنچه را که می خواهم داشته باشم تصورمی کنم.

یکی از قوانین ذاتی جهان این است: موفقیت شما را به سمت پول می برد اما پول به ندرت موجب موفقیت شما می شود.

اجازه بدهید بیشتر توضیح بدهم. هرتعریفی که شما از موفقیت دارید، اگر به خودتان اطمینان داشته باشید و به اهدافتان برسید، نه تنها احساس رضایت خواهید کرد بلکه پول زیادی نیز بدست خواهید آورد، آن هم درزمانی که به مقصد خود برسید.

اما اگر تعریف شما از موفقیت فقط ثروت باشد، شاید هیچگاه به آن نرسید. به عنوان یک هدف، ثروت می تواند واقعا یک هدف پست باشد. یعنی یک هدف ظاهری و سطحی. اصلا رضایتی درکارنخواهد بود و هیچگاه کافی نیست. هرچه قدر بیشتر داشته باشید، بیشتر می خواهید. هرچه قدر بیشتر خرج کنید، بیشتر طلب خواهید کرد. هرچه قدر به ذهنم فشار می آورم که افراد فوق العاده پولدار و موفقی را درذهنم تصورکنم که فقط برای پول تلاش کردند، کسی به ذهنم نمی آید.اما زمانی که همه مدیران موفق فناوری و تجاری درزمان ساختن کسب و کارشان به ذهنم می رسند، تنها به این نتیجه می رسم که آنها فقط روی کارشان تمرکز داشته اند و بس. البته اشتباه نکنید، من مطمئنم که همه آنها نیز نگرانی های مالی خود راداشته اند و حالا این مشکلات را برطرف کرده اند که اگر درابتدا ازچنین ثروتی برخوردار بودند، هیچگاه جایگاه کنونی خود رانداشتند. اصلا اینطورنیست که اگر یک مدیرمالی موفق درحال مدیریت کردن میلیاردها پول است، همه عمرش تنها به دنبال کسب این ثروت، تنها و تنها برای خود بوده است. دست کم نه درمورد مدیران موفق بزرگ حال حاضرجهان.

بسیاری از آنها درابتدای کار به عنوان یک مهندس، محقق، تحلیلگر ویا بازاریاب جز دریک شرکت کار می کرده اند که به تدریج سلسله مراتب سازمانی را بالا رفته و به بالاترین نقطه حرفه خود رسیده اند ویا استارتاپ موفقی را پایه گذاری کرده اند. و درطول آن سالها، اهدافشان تنها مرتبط با کارشان بوده است و نه منحصرا درارتباط با کسب ثروت.

وسپس آنها تبدیل به سرمایه گذارانی شدند که بطورحتم هدف اصلی شان، یک بازگشت سرمایه مناسب برای شریکان تجاری شان است و کمک به شرکت شان برای موفق شدن. اگر درآن موفق باشند، ثروت از پی این موفقیت خواهد آمد.

اینگونه نگاه کنید. اگراهداف حرفه ای شما لذت بردن از زندگی باشد، سخت کارکردن برای آن، تلاش برای بهتربودن در آنچه که انجام می دهید، و رسیدن به آنچه که موجب افتخار شما است حتما درهای موفقیت و شانس به روی شما بازخواهد شد که به همه این اهداف برسید و به دنبال آن همه آن پولی که انتظارش را دارید به سراغ شما می آید. این است حقیقت واقعی جهان. اما برعکس اگر تنهابه دنبال پولدار شدن به هرروشی باشیدو به دنبال تقلید از فلان میلیونر ومیلیارد باشید هرگز موفق نخواهید شد و به یاد داشته باشید که آنها برای رسیدن به این مرحله هیچکدام ازاین کارها را انجام نداده اند.

منبع: http://www.entrepreneur.com/article/249726