چه چیزی واقعا از شما یک رهبر خوب می سازد؟

این یک سوال ساده است، ولی همچنان با نوشته شدن چندین کتاب و انجام مطالعات زیاد در این زمینه، محققان نتوانسته اند به تعریف واحدی از این مفهوم برسند.

پس بیایید این مقاله را ابتدا با تعریف چیزهایی که به موضوع رهبر بودن ربطی ندارد، آغاز کنیم:

رهبر بودن، به مقام و موقعیت شما در یک سازمان و ارشد بودن شما در سلسله مراتب سازمانی ربطی ندارد

بسیاری رهبر بودن را تنها در اینکه یک شخص، مقام ارشد اجرایی یک شرکت باشد، خلاصه می کنند، ولی در حقیقت رهبر بودن چیزی نیست که به صورت اتوماتیک در شما ایجاد شود در زمانی که به یک مقام بلندمرتبه در یک سازمان می رسید. یعنی در حقیقت هیچ ضمانتی در این زمینه وجود ندارد.

رهبر بودن فقط یک اسم نیست

درست شبیه به مورد قبل، اینکه شما در یک مقام باشید و اسمتان رهبر باشد، به طور اتوماتیک شما تبدیل به یک رهبر نخواهید شد. در واقع شما به عنوان "رهبر"، برای انجام وظیفه رهبری نیاز ندارید. شما بدون این عنوان هم می توانید یک رهبر خوب باشید.

رهبربودن ربطی به مشخصه های فردی ندارد

زمانی که عنوان "رهبر" برای شما به کار برده می شود، بیشتر افراد انتظار وجود ویژگی های شخصیتی از جمله مسئولیت پذیری و سلطه جویی را در شما انتظار دارند. در واقع این افراد به یاد شخصیت رهبران معروفی در گذشته می افتند. ولی رهبریت یک صفت نیست. در واقع شما نیازی به داشتن یک شخصیت برونگرا و یا کاریزماتیک برای رهبر بودن نخواهید داشت.

رهبریت مدیریت نیست

رهبریت چیزی بالاتر از مدیریت است، این دو هم معنی نیستند. تعدادی کارمند در زیردست شما کار می کنند؟ خوب شما یک مدیر خوب هستید. یک مدیر به نقشه نیاز دارد، به مقیاس کردن، به کنترل کردن، به مختصات، به حل کردن، به استخدام کردن و به خیلی چیزهای دیگر. مدیران بیشتر زمان خود را صرف مدیریت افراد می کنند ولی رهبران فقط توده مردم را رهبری می کنند.

پس چه چیزی واقعا از شما یک رهبر خوب می سازد؟

در اینجا به سخنانی از چند انسان مبتکر و مشهور در مورد مفهوم رهبربودن اشاره می کنیم:

Peter Drucker: یک رهبر شخصی است که عده ای از او پیروی کنند

واقعا اینطوراست؟ برای مثال در جنگ، گروهی سرباز یک رهبر دارند، این شخص مدام در اتاقش است و تنها دستورات روتینی را به آنها می دهد و آنها هم از او پیروی می کنند. ولی آیا واقعا او یک رهبر است؟ شاید یک فرمانده باشد ولی یک رهبر نه. پس در نتیجه این تعریف تنها یک تعریف ساده و خام می باشد.

Warren Bennis: رهبربودن ظرفیت تبدیل یک دیدگاه به واقعیت است

در هر بهار شما یک ایده برای باغ خود دارید و با کار زیاد بالاخره باغ شما محصولات زیادی می دهد. ولی آیا واقعا شما یک رهبر هستید؟ نه شما یک باغبان هستید. آنطور که به نظر می رسد این تعریف برخی کلمات مثل "دیگران" را کم دارد.

Bill Gates: آنگونه که در طول قرن ها جلو می رویم، به کسانی می توان رهبر گفت که به دیگران قدرت می دهند

قدرت دادن خوب است ولی برای چه هدفی؟ این تعریف کلمه "دیگران" را در خود دارد و ما اشخاص زیادی را در طول تاریخ دیده ایم که دیگران را قدرتمند ساخته اند ولی مفاهیم اهداف و ایده را در خود کم دارد.

John Maxwell: رهبر بودن، برتری و اعتبار داشتن است و نه بیشتر و نه کمتر

یک دزد با داشتن یک تفنگ، دارای برتری در مقایسه با قربانیانش است. یک مدیر قدرت اخراج کردن کارمندانش را دارد، این هم یعنی اعتبار. اما آیا این قبیل برتری ها از کسی رهبر می سازد؟ این تعریف بسیار کلی است.

پس واقعا معنی رهبربودن چیست؟

تعریف: یک رهبر دارای برتری و اعتبار اجتماعی است که می تواند از تلاش دیگران برای رسیدن به یک هدف بزرگ، حداکثر استفاده را بکند.

آنطور که می بینید این تعریف دارای مفاهیمی چون هدف و ایده، برتری و اعتبار اجتماعی، دیگران، همراه با عدم توجه به ویژگی های فردی وعدم توجه به اسم و رسم و جایگاه افراد می باشد.

پس منتظر این نباشید که دیگران به شما عنوان رهبر را بدهند، بلکه خود به دنبال فرصت ها بروید و یک رهبر خوب باشید.

منبع: http://www.entrepreneur.com/article/249905