ادامه پست قبل....

من تا سال آینده منتظر می مانم

بیشتر مردم از این دست افراد هستند. آنها می دانند که باید تغییر کنند، اما محدودیت های مهمی برای خود قائل می شوند. آنها تا ازدواج فرزندانشان و یا تا زمان فارغ التحصیل شدن آنها در سال بعد صبر می کنند. آنها بهانه ها مختلفی برای صبر کردن دارند. آنها در مورد پرداخت قرض هایشان نگرانی بیشتری نسبت به پولدار شدن دارند. و اما سالهای بعد، همیشه سرشار از اهداف غیرقابل پیشبینی است و فرد را دچار یاس دیگری در سال جدید می کند. هر فصل این افراد با فرصت های جدیدی روبه رو می شوند و اما بازهم کارخود را ادامه داده و شکار این فرصت ها را به تاخیر می اندازند. و دوباره یک بهانه جدید دیگر را ابداع می کنند. تنها امید آنها تغییر در شرایط و یا ناامیدی مطلق است. شاید یک سال طول بکشد اما شاید بالاخره این کار را انجام دهند. آنها از فرصت های کمی استقبال می کنند ولی هیچگاه این کار را ترک نمی کنند، چون منتظر سال بعد هستند.

مثلا: این افراد بیرون استادیوم منتظر می مانند و به صدای جمعیت گوش می دهند اما دقیقا نمی دانند که آنجا چه خبر است.

به من چند ماه وقت دهید

این افراد آماده تصمیم گیری هستند. آنها می دانند که می توانند همین الان یک کار را انجام دهند اما همه چیز را تمام و کمال می خواهند. مثلا آنها در یک خیابان حرکت می کنند و انتظار دارند تمامی چراغ ها سبز باشند. اگرچه آماده تصمیم گیری هستند اما صبر می کنند ببینند شاید شرایط بهتر شود. تنها چیزی که لازم است یک تلنگر و یا کمی تشویق است تا این افراد رویای خود را عملی سازند.

شاید این افراد تنها با کمی کمک مغلوب شوند. آنها با ناشناخته ها روبه رو و نگران آنچه که می خواهد اتفاق بیفتد هستند. آنها تلاش می کنند تا با قاعده پیش بروند و دقیقا همین است که انعطاف پذیری را از بین می برد. آنها شاید کمی در ارائه افکار و روش هایشان غیرمنطقی برسند، تنها هم به خاطر اینکه دورنمای کاملی از حقیقت ندارند. تنها دلیل آن هم این است که هنوز کاری نکرده اند. این افراد اگر زیاد منتظر بمانند ممکن است کار خود را تا سال بعد به تاخیر بیندازند. اما در مقابل آنها می توانند همین الان هم یک تصمیم را عملی کنند.

مثلا: این افراد در استادیوم هستند، اما هرگز به این فکر نمی کنند که به این بازی بزرگ وارد شوند، پس همچنان به تماشای بازی ادامه می دهند و امید دارند تا فرصتی برایشان پیش بیاید.

من همین الان حاضرم

این دست افراد هرکاری را برای تغییر انجام می دهند. آنها وبسایت خود را راه اندازی می کنند، کسب و کار خود را به ثبت می رسانند، کارت ویزیت برای خود طراحی می کنند، کتاب می نویسند و به همه در مورد آنچه که می خواهند انجام دهند، همه چیز را می گویند. آنها به جهان نشان می دهند که برای تصمیم گیری حاضرند. بعد مدت کمی انتظار، تمامی فرصت ها را به آغوش می کشند. حتی اگر به مشکلی هم بخورند یا از دیگران کمک می گیرند و یا خود را از درون تقویت می کنند. اما همیشه در پایان پیروزند. آنها موفقیت خود را با یک مربی تسریع می بخشند. آنها یک برنامه دو الی سه ساله مهاجمانه برای خود دارند. آنها می دانند که در طول ۵ الی ۱۰ سال آینده تبدیل به یک میلیونر خواهند شد. آنها به دنبال شوق و علاقه خود می روند و هیچگاه به عقب نگاه نمی کنند. آنها تمامی پل ها را تا آزادی خود پشت سر می گذارند. سرانجام هم مثل یک آهنربا همه را به سوی خود جذب می کنند و همه می خواهند بدانند که داستان موفقیت آنها چیست.

مثلا: این افراد از آن دسته انگشت شماری هستند که حاضر می شوند در این بازی بزرگ شرکت کنند.  

خوب تصمیم بگیرید و ببینید که شما در کدام یک از این دسته افراد جای می گیرید. رویاهای خود را قوت ببخشید و سریعتر از آنچه که فکر کنید به رویاهایتان خواهید رسید.

منبع: http://www.entrepreneur.com/article/252027