فکر می کنم کسی نباشد این اسم به گوشش نخورده باشد.همه ما در دوران تحصیلمان اسم گاج را شنیدیم یا حداقل چند کتاب آموزشی از موسسه گاج خریداری کردیم.چیزی که اهمیت دارد این است که گاج چگونه گاج شد؟ برای همین مصاحبه ای با ابوالفضل جوکار بنیانگذار موسسه آموزشی گاج شده است.ما همیشه قصد داریم خیلی از شماهایی که اکنون وقت گذاشتید و این مطالب را میخوانید با خواندن این مصاحبه انگیزه برای شروع و عملی کردن ایده های خودتان بکنید.

و اما مصاحبه :

دوران کودکی شما چگونه گذشت؟

من متولد سال 1354 در محله‌ی سرآسیاب دولاب واقع در منطقه‌ی 14 تهران هستم.

از کلاس اول راهنمایی، از روز اول تعطیلات مدرسه تا روز آخر، 2 نوبت کار می‌کردم. صبح تا حدود ساعت 4 بعدازظهر بستنی می‌فروختم و بعد از آن باقلوافروشی می‌کردم، یادم هست، روزانه 90 تومان سود می‌کردم؛ 60 تومان از راه بستنی‌فروشی و 30 تومان از راه باقلوافروشی. 27 سال پیش، این درآمد خوبی بود.

چه شد که وارد حوزه‌ی آموزش شدید؟

من به تدریس علاقه مند بودم برای همین تصمیم گرفتم این کار بکنم یه روز رفتم و آگهی با عنوان تدریس خصوصی درس شیمی زدم و شماره خانه خودم را نوشتم بعد از چند روز خیلی ها زنگ می زدند از دانش آموز تا معلم.خیلی ها وقتی می دیدند من سابقه تدریس ندارم قبول نمی کردند برای فرزندشان تدریس کنم تا اینکه ،یک خانواده به من اعتماد کرد و قرار شد برای فرزندش تدریس کنم.

چرا معلم ها تماس می گرفتند؟

بله خیلی از معلم ها با من تماس می گرفتند و تقاضا می کردند اگر من جایی تدرس رفتم اسم آنها را برای تدریس دروس دیگر  بگویند .من ابتدا قبول نمی کردم ولی بعد از چند روز  به این فکر افتادم اسامی معلمان و آدرس آنها را جمع آوری کنم .وقتی اطلاعات معلم ها را گردآوری کردم 200 نفر شدند.بعد تصمیم گرفتم آگهی چاپ کنم با عنوان "تدریس تمام دروس برای تمام مقاطع تحصیلی  تضمینی . در ابتدا  روزی 3 یا 4 دانش آموز جذب می کردم و به معلمات مربوطه ارجاع می دادم و بابت این کار 30 درصد از دستمزدشان را به من می دادن.بعد تصمیم گرفتم در سال 74 مکانی را اجاره منم که حدودا 2 میلیون رهن شد و ماهی 70 هزار تومان باید می دادم.اسم آموزشگاهم را" اندیشمندان" گذاشتم بعد از دو سال به دلیل اینکه کارم گرفته بود شعبه دیگر را اجاره کردم.

بعد از تأسیس اندیشمندان، همچنان تدریس می‌کردید یا صرفاً مدیریت آموزشگاه‌ها را عهده‌دار بودید؟

خیر من تا سال 1385 تدریس هم می کردم در سال های 74 و 75 هم مدیریت می کردم و هم به مدارس مناطق مختلف تهران ندرس می کردم حتی به شهرهای یزد و اصفهان برای تدریس می رفتم .برای همین به من معلم پروزای می گفتند.سعی می کردم درس شیمی را طنزگونه و با زبان ساده به دانش آموزان یاد بدهم .جالب است که خیلی از دانش آموزان که اصلا از درس شیمی خوششان نمیامد برای ورود به دانشگاه رشته های شیمی محور مثل پلیمر و... را انتخاب کردند.

درآمد شما از تدریس در مدارس چقدر بود؟ در ازای یک جلسه تدریس به شما چقدر پرداخت می‌کردند؟

من هیچ وقت پول تدریس برایم مهم نبود و ایمان داشتم اگر کارم را درست انجام دهم ،مدیر آموزشگاه ها حتما به خاطر اینکه باز هم برایشان تدریس کنم بالاترین دستمزد را به من اختصاص خواهند داد.

من برخورد شما با دانش‌آموزان چگونه بود، شما یک دبیر سختگیر بودید یا خیر؟

نه اتفاقا برعکس خیلی با بچه ها صمیمی بودم بیشتر وقتم حتی زنگ های تفریح را با دانش آموزان می گذراندم بچه ها آن قدر باهام صمیمی بودند مشکلات خانوادگی خودشان را با مطرح می کردند.

 

شما که با این مشکلات مواجه نبوده‌اید و درد کشیده‌ این موضوعات نیستید، پس چرا به این مسائل می‌پردازید؟

عرض کردم درآمد من و امثال من ملاک قضاوت در حوزه‌ آموزش نیست. همان معلمی که به من و شما خواندن و نوشتن آموخته، امروزه روزگارش چگونه است؟! درآمد بازنشستگی‌اش چقدر است؟! آیا کسی حال این افراد را می‌پرسد؟!اگر خود فرهنگیان به این موضوعات نپردازند و ارایه طریق نکنند، آن وقت سیاستمدارانی از بیرون بدون اطلاع از وضعیت این حوزه برای این قشر تعیین تکلیف می‌کنند و نتیجه‌اش همین می‌شود که می‌بینیم.!!

 

چه شد از تدریس و آموزش به سمت گاج رفتید؟

من خودم در یک منطقه محروم تهران بزرگ شدم.امکانات آموزشی در مدارس ما خیلی ضعیف بود. یک روز  در سال 79 که به عنوان معلم پروازی به یزد رفته بود در آنجا مهندس قندهاری که الان در قید حیات نیستند به من گفتند روستایی هست به نام بهاد در200 کیلومتری یزد ،از من خواست در آن دبیرستان تدریس کنم .من هم به آنجا رفتم امکانات آموزشی آنجا در حدصفر بود، دانش آموزان به دلیل کمبود امکانات کتاب هایی که داشتن را به نوبت به همدیگر می دادن وقتی می دیدم چقدر مشتاق تحصیلن تصمیم گرفتم کتاب شیمی تالیف کنم بیشتر کتابم آموزشی بود تا چهر گزینه ای.سعی کردم کتابم را طوری بنویسم که دانش آموزی حتی بدون معلم هم بتواند درس را یاد بگیرد. کتابم را نوشتم ولی ناشران حاضر نبودن منتشر کنند میگفتند این کتاب بیشتر آموزشی است تا تستی.من اون زمان یعنی سال 80 پاترول داشتم و توانستم از وزارت ارشاد مجوز ناشر بودن را بگیرم و 5000 نسخه چاپ کردم ولی مشکل اینجا بود فروشندگان و کتابفروشی ها حق فروش 50 درصد قیمت پشت جلد را به عنوان حق توزیع و فروش می خواستند و من این راقبول نداشتم. تصمیم گرفتم 5000 جلد را به تمام دبیران شیمی هدیه دهم.طولی نکشید که معلمان زیادی به من زنگ می زدند و درخواست کتاب می کردند.و کتابفروشی ها حاضر شدن با تخفیف 30 در صد به جای 50 درصد کتاب را از من بگیرند .همین باعث شدمن مجوز انتشارات گاج را در شهریور 1381 بگیرم.

 

به نظرتان در دستیابی به هدف‌تان موفق بوده‌اید؟

من از آغاز تأسیس گاج، یک هدف اساسی را برای خودم در نظر گرفتم و آن «توسعه‌ عدالت آموزشی» بود. به عبارت دیگر دوست داشتم که تمام دانش‌آموزان بتوانند تا حد ممکن از امکانات آموزشی یکسان برخوردار باشند

به نظر شما معلمان و دانش‌آموزان از کتاب‌های شما راضی هستند؟

این سؤال را باید از خودشان بپرسید، من و همکارانم تمام تلاش‌مان را می‌کنیم و امیدواریم که راضی باشند، آرمان ما در گاج، خدمت به دانش‌آموزان و معلمان و کسب رضایت آنهاست.

آیا در توسعه‌ی فعالیت خود به اهداف‌تان رسیده‌اید؟

در ایران تا حدود زیادی بله، ولی هنوز جای کار بسیار است. من آرزو دارم در آینده‌ای نه‌چندان دور، پرآوازه‌ترین ناشر جهان شوم و علاقه‌مندم هرجا نام یک کتاب خوب و اثرگذار مطرح شد، نام ایران هم مطرح شود،

آیا در راه‏ اندازی انتشارات گاج، فرد یا سازمان خاصی هم با شما مشارکت داشته‏ اند؟ 

خیر. در ابتدای فعالیت گاج همان سال‌های 82-81 به چند نفر از همکاران خود[ معلمان دروس مختلف] پیشنهاد شراکت دادم،ولی هیچ کدام قبول نکردن و می گفتند بازار پر از کتاب آموزشی است اگر سال 70 بود و تو پیشنهاد میدادی قبول می کردیم..

شما این اعتقاد را نداشتید؟

خیر، چون من حرف جدیدی برای گفتن داشتم و قرار نبود از روش کسی کپی‌برداری کنم. به قول جبران‏خلیل‏جبران: « اگر آوازت زیبا و دلنشین باشد، حتی اگر وسط بیابان باشی، کسی را خواهی یافت که به آوازت گوش فرا دهد

کتاب‌های گاج برای چه مقاطع تحصیلی طراحی شده‌اند و چه شمارگانی دارند؟

ما از مقطع پیش‌دبستانی تا کارشناسی ارشد کتاب داریم و چند سالی است که پرتیراژترین ناشر کشور هستیم. در مجموع حدوداً سالی 10میلیون جلد کتاب تولید می‌کنیم

آیا ورود شما به حوزه‌ نشر، باعث کاهش شمارگان کتاب‌های سایر ناشران آموزشی شده است؟

به نظرم خیر، من به کمک همکارانم در تألیف، ذائقه‌های جدیدی برای دانش‌آموزان ایجاد کردیم و اساساً به نیازهایی پاسخ دادیم که تا آن مقطع کمتر به آنها فکر شده بود. قبل از ورود گاج به عرصه نشر، عمده‌ی کتاب‌های پرفروش آموزشی یا از جنس حل‌المسایل بودند و یا نکته و تست، اما ما در گاج معتقد به کتاب‌های آموزش‌محور، کتاب‌های کار در کلاس و کار در منزل، کتاب‌های جمع‌بندی و... بودیم.

مؤلفان شما با مؤلفان سایر ناشران چه تفاوتی دارند؟

ساختار تألیف ما با ناشران دیگر متفاوت است. من چون خودم هم معلم بوده‌ام، هم نویسنده و هم ناشر، توانسته‌ام یک ارتباط منطقی بین این جایگاه‌‌ها برقرار کنم. من معتقدم نویسندگی یک شغل است و نمی‌توان به عنوان شغل دوم به آن نگریست. در اکثر مواقع مؤلفان 7 روز هفته را تدریس می‌کنند و ساعات آخر روز با خستگی زیاد چند ساعتی را هم به تألیف اختصاص می‌دهند. این موضوع کیفیت تألیف را پایین می‌آورد.

تفاوت خدمات گاج با کانون فرهنگی آموزش در چیست؟

اساساً تمامی مؤسسات آموزشی یک کار را با روش‌های متفاوت انجام می‌دهند و هر موسسه؛ متقاضیان و علاقه‌مندان خودش را دارد. در حال حاضر تمرکز ما در گاج بیشتر روی کتاب است و تمرکز کانون روی آزمون‌های آزمایشی، به همین علت در تولید کتاب گاج حرف اول را می‌زند و در برگزاری آزمون، کانون.


منابع:


 http://www.khabaronline.ir/detail/378536/society/education


برداشت آزاد  خودم از این موضوع