آموزش کارآفرینی ، تجاری سازی ایده ها و تولید ثروت

چهارمین شمار مجله الکترونیکی کارخانه تبدیل فکر به ثروت (اسفند 90)

شماره جدید مجله بالاخره منتشر شد .

از تأخیر بوجود آمده در انتشار مجله عذرخواهی می کنم .

امیدوارم خوشتون بیاد .


فهرست موضوعات :

سرمقاله
بروشور کارخانه تبدیل فکر به ثروت
سال نو مبارک !!!
گزارش غرفه ما در نمایشگاه نوآوری
هر ایده ی خوب ، یک چاه نفت
سیلیکون ولی
سیلیکون ولی ، کارخانه تبدیل فکر به ثروت
13 زن خلاق سیلیکون ولی
سیلیکون ولی ایران ، در حال تأسیس
140 سوال در مصاحبه استخدامی گوگل
تازه ترین مدل جهانی فروش
20 میلیون برند ایرانی ، 20 میلیون چاه نفت
معرفی یک برند آموزشی
دوره های آموزشی این برند
محصولات آموزشی این برند
گزارش نیوزویک از فرار مغزهای ایرانی

لینک دانلود :
http://s1.picofile.com/file/7330211505/Mag_5.rar.html
Heart


۲۶ اسفند ۹۰ ، ۱۸:۱۷ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

دانلود اولین شماره رسمی مجله کارخانه تبدیل فکر به ثروت (آذرماه )

اولین شماره رسمی مجله الکترونیکی کارخانه تبدیل فکر به ثروت - آذر ماه 1390 - منتشر شد .

لینک جدید دانلود :

http://bayanbox.ir/id/8034535335311153564?info



در این شماره می خوانیم :
خلاقیت و طوفان فکری
8 راه برای ارزیابی ایده های شما
نیازمندیهای روزنامه همشهری ؛ منبع ایده .
30 زن کار آفرین برتر اینترنتی
21 فرد تأثیرگذار در IT  دنیا
چطور از راه دانش ثروتمند شوید
10 ایده برای شروع کسب و کار
10 ایده برای طراحی بازی کامپیوتری
70 ایده برای شبکه های اجتماعی ایرانی





ادامه مطلب...
۲۶ آبان ۹۰ ، ۰۰:۱۵ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

آبدارچی یا میلیونر ؟!

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ش کرد و تمیز کردن زمین‌ش رو -به عنوان نمونه کار- دید و گفت: شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین…

مرد جواب داد: اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!!

ادامه مطلب...
۳۱ تیر ۹۰ ، ۲۲:۵۵ ۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

چگونه میلیونر شویم ؟

(( روزی مریدی از مرشد خود می پرسد چگونه می توان به خرد رسید ؟ مرد خردمند ، مرید خود را کنار رودخانه ای می برد و سرش را داخل آب می کند و پس از چند لحظه مرید شروع به دست و پا زدن می کند ولی مرد خردمند او را رها نمی کند . عاقبت درست در لحظه ای که مرید در حال خفه شدن بود ، مرد خردمند سر او را از اب بیرون می اورد و از او می پرسد : «وقتی که سرت در زیر آب بود چه چیزی را بیشتر از هر چیز دیگر می خواستی ؟» مرید هراسان فریاد می زند : « معلوم است ! می خواستم نفس بکشم » مرد خردمند لبخندی می زند و می گوید : « خوب است حالا خوب نفس بکش . باید به همین اندازه نیز خواهان خرد باشی تا بدان دست یابی . » ))

ادامه مطلب...
۲۹ تیر ۹۰ ، ۲۲:۵۳ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده