آموزش کارآفرینی ، تجاری سازی ایده ها و تولید ثروت

امید اخرین چیزیست که می میرد...

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند

چند ساعت دوام میاورند، حداکثر زمانی که موشها توانستند دوام بیاورند

17 دقیقه بود.

ادامه مطلب...
۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

تا امتحان نکردی نتیجه نگیر...

کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ،

برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد.

پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و

به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل

باشگاه ها ببیند...

ادامه مطلب...
۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

بعد از چندبار شکست ...!


ادیسون قبل از رسیدن به موفقیت 1000 بار شکست خورد

شما بعد از چند بار شکست تسلیم شدید

فقط بعد از یکبار؟!

ادامه مطلب...
۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

حق نداری

وقتی یه کاری رو شروع کردی حق نداری نیمه کاره رهایش کنی ...

تا اخرش باید بری

برنده ها کسایی نیستن که خوب شروع میکنن بلکه

کسانی هستن که خوب تموم میکنند..

ادامه مطلب...
۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

متفاوت باش ...!


" انسان های موفق کارهای متفاوتی نمیکنند

بلکه کارها را به شیوه ای متفاوت انجام میدهند..."

ادامه مطلب...
۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

چرا قدم میزنی وقتی میتونی پرواز کنی؟؟!!


چرا قدم میزنی وقتی میتونی پرواز کنی؟؟!!

«میلتون اریکسون» مبتکر نوعی درمان جدید است که نظر هزاران

درمانگر را در ایالات‌ متحده‌ی امریکا به خود جلب کرده است.

او وقتی دوازده ساله بود، گرفتار فلج اطفال شد.
ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

موفقیت


موفقیت به سمت شما نمیاد!

برو به سمتش...!!!
ادامه مطلب...
۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

ادامه بده


اگه نمیتونی پرواز کنی بدو

اگر نمیتونی بدوی قدم بزن

اگر نمیتونی قدم بزنی بخز

ولی هرکاری که میکنی

باید به جلو بری


ادامه مطلب...
۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۳۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

نمی شود - نمی توانم

میخواهیم کاری را شروع کنیم.ناخودآگاه از درون خود صدائی می شنویم .نمی توانم انجام دهم . نمی شود.
این نداها چیست؟ و چگونه می توان آن را از بین برد؟
لطفا نظرات خود را بنویسید.پس از جمع بندی نظرات توضیح کامل داده خواهد شد.

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

یک نشانه

من دست ندارم ، پا ندارم
ولی وقتی زمین خوردم بلند شدم و تصمیم گرفتم که
 دست خیلیا رو هم بگیرم که بلند شوند...

ادامه مطلب...
۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

اشتباه انسان های باهوش

- اگه ما خودمون بخوایم 100 % میتونیم هر غیر ممکنی رو

ممکن کنیم ،هر غیر ممکنی...


حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسیدکه هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند،به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.

همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.

ادامه مطلب...
۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

درس خواندن دانش آموزان چینی با سرم


ادامه مطلب...
۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

جوان ثروتمند و پند عارف

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !

ادامه مطلب...
۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

سوال آخر امتحان

من دانشجوى سال دوم بودم.. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است.
سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده

مانعى در مسیر

در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آن‌ها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند.

ادامه مطلب...
۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی علی اکبرزاده