اگرشما یک فرد پرمشغله هستید، بسیار کارمی کنید و درطول هفته تمامی وقت خود را صرف کارکردن در محل کارتان می کنید، شاید این حجم بالای کاری گاهی منجر به فرسودگی و سرخوردگی شما شود. درزیر به تعدادی توصیه اشاره می کنیم که به شما انگیزه می دهد و از خستگی ناشی از کار شما می کاهد:
وقتی موضوع اصلی، برندسازی است، چه تجاری و چه شخصی، المان های بسیاری هستند که باید درنظرگرفته شوند تا بتوان یک برند را به درستی تعریف کرد. این المان ها به دودسته جدا تقسیم بندی می شوند: عقلی و حسی. شما درحالیکه المان های عقلی درگیردرساخت یک برند را درنظر می گیرید، باید بیشتر و پراهمیت تر به سراغ المان های حسی بروید که منجر به افزایش قدرت یک برند می شوند. کمی فکر کنید. کشش و جذابیت هربرندی در احساسات یک شخص ریشه دارد. برای همین مهم است که شما حتما باید درزمان ساخت برند شخصی خود المان های فردی را درنظر بگیرید، برآیند آنچه که بخش حسی برندسازی را دربر می گیرد
عرضه و تقاضا، اصول بنیادین سیستم سرمایه داری بازار آزاد را تشکیل می دهد. درواقع ستون فقرات رونق اقتصادی را دربرمی گیرد. درواقع دلیل اصلی این است که بشر بگونه ای پیشرفت کرده است که میلیاردها انسان می توانند دریک جای امن و راحت به مطالعه این مطلب بپردازند. بدون عرضه و تقاضا، هیچ کارآفرین و کسب و کار کوچکی وجود نخواهد داشت. هیچ شرکت و هیچ شغلی. همه باید در یک شرایط سخت زندگی کنیم و درکل زندگی لذت بخش نخواهد بود. ازآن مهم تر اینکه عرضه و تقاضا تراز اقتصادی را بین کسب و کارهای کوچک و بزرگ تعریف می کنند. یعنی درواقع یک اقتصاد سالم و یک زندگی رضایت بخش و برای رسیدن به این هدف عمده مردم جهان باید برای کسی دیگر کارکنند. هرچند ناخوشایند است ولی واقعیت دارد. شاید همه ما بخواهیم که یک کارآفرین باشیم اما این فقط یک سوی قضیه است و سمت دیگر آن که تقاضا است این اجازه را به هرکس نمی دهد و که اگر شرایط تقاضای بازار تاآن حد انعطاف پذیر باشد، حتما آن جامعه یک جامعه آرمانی خواهد بود.
بیشترافراد جامعه درروز حداقل ۸ ساعت کار می کنند و هرروز همان آدم های دیروز را می بینند. بنابراین این منطقی است که با همکاران خود دوست شوند. آیا تابحال به این فکرکرده اید که دوستان کاری شما دوستان واقعی شما هستند یا نه؟
به تلاش های خود احترام بگذارید، به خودتان احترام بگذارید. احترام شما به خود منجر به بالارفتن نظم و ادب تان خواهد شد. با داشتن احترام و نظم قدرت واقعی دردستان شماست. کلینت ایستوود
بسیاری از ما تعداد زیادی ازجلسات بی فایده و غیرسودمندی را در محل کارمان برگزار می کنید و حتی نمی دانیم هدف اصلی این جلسات چه هست. وهر کسب وکار موفقی به ناچار نیاز به این جلسات دارد تا بتوان درآنها به بحث و گفتگو و به اشتراک گذاری ایده ها دربین اعضای تیم کاری پرداخت. اما می توانیم این جلسات را باراندمان بالاتری برگزار کنیم یعنی بگونه ای تاثیرگذارتر. برای افزایش بازده کاری هرشخص و تلف نشدن زمان آنها، درزیر به ۵ توصیه تاثیرگذار اشاره می کنیم:
هر صاحب کسب و کار و مدیری می داند که کارمندان باانگیزه دارای راندمان بالاتری هستند و کارهای باکیفیت بیشتری انجام می دهند. بنابراین، شما باید کارمندان خود را باانگیزه نگه دارید و هیجان و علاقه آمدن برسرکارشان درهرروز را درآنها ایجاد کنید.
این روزها همه از پول حرف می زنند. برخی عبارات چون: آیا پول همه چیز هست یا نه؟ و یا پول باعث شادی نمی شود، بکار برده می شود و افرادی هم نیز مغرورانه به ایراد سخن در مورد فلسفه خود در مورد پول می پردازند. اما در حقیقت پول به همراه خود تفکری درست نیز باید داشته باشد. پس در اینجا به ۱۰ عبارت و یا جمله اشاره می کنیم که هر میلیونری از گفتن آنها باید اجتناب کند:
فکر
شما این است که صاحب کسب وکار همه ی زندگیتان شوید.شاید نه. تحقیقات جدید نشان می
دهد که پدر و مادر شما در شعل انتخابی شما نقش بسیار زیادی دارند. در حالی که
محققان قبل ها تعیین کرده اند که تمایلات حرفه ای ممکن است ژنتیکی به ارث برده شود
و دیگران می گویند نیروی محرکه ی تربیت و پرورش ما از پدر و مادر است پژوهش نشان
می دهد تصمیمات کودک می گیرد اغلب توسط پدر و مادر او که راهنمای رشدش می باشند
تعیین می شود.
همه ما برسر اینکه کتاب خواندن مهم
است توافق داریم. برطبق آمار، متوسط مدیران کسب و کاری در سال ۶۰ کتاب می خوانند.
شاید هم برخی در سال تنها یک یا دو کتاب بخوانند و استفاده ای که از آنها می
برند، به اندازه همان ۶۰ کتاب باشد. به هرحال تنها یک نکته مهم وجود دارد، کتاب
خواندن برای موفقیت در کارآفرینی لازم و ضروری است.
یک کتاب خوب می تواند در روح شما نفوذ کند و به شما در ایجاد تغییرات بزرگ در آینده کمک کند. شاید شما یک کارآفرین پرمشغله باشید و برایتان سخت باشد که زمانی هم برای کتاب خواندن صرف کنید، چرا که به جز کار، خانواده و تعدادی وظایف دیگر نیز در زندگی شما وجود دارد که نیاز به صرف وقت برای آنها دارید. پس در اینجا به یک توصیه عملی و کاملا سودمند اشاره می کنیم که بدون نیاز به زمان اضافی می توانید کتاب بخوانید:
همه ما ممکن است که در بازه ای از زندگی مان بعد از گذران یک مسیر شغلی، تصمیم بگیریم که از لحاظ مالی مستقل شویم. استقلال مالی توانایی برای ادامه زندگی بدون نیاز به حتی یک روز دیگر کار کردن است. در اینجا به ۷ توصیه برای رسیدن به این تعریف اشاره می کنیم:
خوب شما به موقعیتی رسیده اید که فکر می کنید شرایط لازم برای راه اندازی کسب و کار خود را دارید و تصمیم خود را گرفته اید: شما در حال راه اندازی کسب و کار خود هستید.
خوب بلافاصله در شروع کار ترس های شما به شما هجوم می آورند. اما هرچه بیشتر به آنها فکر کنید، بیشتر خود را قانع خواهید کرد که نباید این کار را بکنید. نگران نباشید، هرچه بیشتر بگذرد، اعتماد به نفس شما هم بیشتر خواهد شد و زمانی فرا می رسد که می بینید که دیگر راه برگشتی نیست و دیگر شما باید آماده کنار زدن هرگونه مانعی از سرراه خود باشید.
اما قبل از شروع این ماراتون از این مطمئن شوید که می توانید به خط پایان برسید. از خود این سوالات سخت را بپرسید:
مایک زمانی که رئیسش حقوق او را از ۷۰ هزار دلار در سال به ۷۵ هزار دلار افزایش داد، بسیار هیجان زده شد و بلافاصله تصمیم گرفت تا بر اساس این پول یعنی ۵هزار دلار یک برنامه تفریحی ۱۰ روزه برای خودش و همسرش بریزد. از آنجایی که همسرش مدت ها بود که دوست داشت با یک تور ویژه اروپا را بگردد و فرزندانشان هم به دانشگاه رفته بودند، پس این بهترین فرصت برای مایک بود، تا این خواسته را براورده سازد.
اما همین ۵هزار دلار اضافه شده به حقوق تام برایش کافی نبود، کسی که به طور ویژه ای دوست داشت تا درآمدش را برای خود و خانواده اش بیشتر کند. او تصمیم گرفت تا این ۵هزار دلار اضافه شده را صرف سرمایه گذاری در کاری ارزنده تر از تفریحات بکند. او می داند که می تواند تبدیل به یک میلیونر شود اگر همه بعد از ظهرها و آخر هفته ها را کار کند و در واقع خود را درگیر یک فعالیت شبانه روزی کند.
هردو نفر به یک اندازه اضافه حقوق گرفتند و اما به دور روش متفاوت واکنش نشان دادند. مایک به تفریحات رفت و مدام نگران این بود که چگونه و چرا پولش به این سرعت خرج وتمام شد. اما تام، به سختی کار کرد و حتی در زمان های تفریحش هم به رشد دادن کسب و کارش پرداخت.
سوال: فکر می کنید که کدام یک در ۵ الی ۱۰ سال آینده درآمد بیشتری خواهد داشت؟
قبل از اینکه از من متنفر شوید، باید بدانید که من می دانم که بی پولی چه حسی دارد، بدتر از آن می دانم که به سختی ماه را به انتها رساندن چه حسی دارد.
250
میلیون نفر از
مردم ثروتمندترین کشور دنیا به سختی زندگی می کنند. من در مورد مردمی که کوپن
غذایی می گیرند و یا بیکار هستند صحبت نمی کنم، در مورد مردمی صحبت می کنم که به
طور متوسط 48,000 تا 68,000 دلار در سال درآمد دارند. در نظر داشته باشید که
تقریبا 75 درصد مردم آمریکا تا گرفتن حقوق ، تمام حقوق ماه قبل را خرج می کنند.
هرچه قدر که بیشتر در یک دنیای کسب و کاری زمان بگذرانید، به همان اندازه هم در نگاه به موضوعات مختلف، میزان دقت و موشکافی شما بیشتر خواهد شد. مثلی چون یک سیب خراب تمامی سیب های دیگر را هم خراب خواهد کرد، شاید در ظاهر مثلی بسیار ساده به نظر برسد، اما با کمی عمیق تر اندیشیدن به ژرفای این ضرب المثل اتفاقا پیچیده پی خواهید برد، به خصوص در دنیای کارآفرینی که یک کارآفرین با در نظر نگرفتن چنین نکته ای می تواند نکات بسیار مهمی را از دست بدهد.
